جستجو کردن
این کادر جستجو را ببندید.

ورودی Løvemammaeneen به ناظر بین بخشی

همانطور که قول داده بود، Løvemammaene یک ورودی کتبی جامع به سرپرست جدید ارائه کرده است "همکاری برای کودکان، جوانان و خانواده های آنها". مشارکت زیادی در اطراف هماهنگ کننده کودکان صورت گرفته است و بسیاری از آنها نظرات Løvemammaeneen را جویا شده اند. ورودی ما کمتر از 35 صفحه به پایان رسید.

در زیر می توانید کل ورودی را بخوانید. همچنین می توانید ورودی ما را به صورت PDF در انتهای مقاله دانلود کنید.

ورودی کتبی به ناظر فرابخشی - همکاری در زمینه خدمات برای کودکان، جوانان و خانواده های آنها

نگرانی اصلی مادران شیر در مورد مربی:

سیستم جدید ناظر و هماهنگ کننده کودکان نسبت به شهرداری ها و والدینی که ناگزیر به دست زدن کورکورانه بوده اند بی انصافی است و در صورت نبود ناظر راهنما به این کار ادامه خواهد داد. همانطور که راهنما در حال حاضر است، قرار نیست به اندازه کافی به خانواده های مربوطه کمک کند. سرپرست تمرکز زیادی روی کشف غفلت دارد. هماهنگ کننده کودک نباید بازوی گسترده سرویس حمایت از کودک باشد، بلکه باید یک هماهنگ کننده مستقل باشد که باید بتواند در تمام خدمات اطراف کودک کار کند.

والدین از همان ابتدا به اطلاعاتی درباره حقوق و پیشنهادات و همچنین کمک و خدمات کافی نیاز دارند. آنها به مشارکت واقعی کاربر و شهرداری نیاز دارند که بپرسد: "برای داشتن یک زندگی خوب به چه چیزی نیاز دارید؟»

ما از جمله به هماهنگ کننده ای نیاز داریم که تماس برقرار کند و در دسترس باشد، هماهنگ کننده ای با تجربه شخصی که خودش آن را تجربه کرده باشد یا توانایی های بسیار خوبی برای درک موقعیت داشته باشد. هماهنگ کننده باید به خانواده ها وفاداری نشان دهد – کسی که در کنار خانواده می ایستد، راه حل ها را ترجیحا ترکیبی از خدمات مختلف می بیند و به عنوان سخنگوی شهرداری و سایر دستگاه های حمایتی از طرف خانواده عمل می کند.

اگر قرار است راهنما نقشه‌ای باشد که کار می‌کند، باید بتواند زمینی را که روی آن اعمال می‌شود، توصیف کند. بنابراین شیر مادران به طور جدی نگران کاستی های موجود در راهنما هستند که در مورد:

  • کودکان و نوجوانان با شرایط جدی، پیچیده و طاقت فرسا.
  • توضیحات موردی که تنوع پیچیدگی در پیگیری را نشان می دهد.
  • تنوع در محدوده موقعیت هایی که فقط در داخل یا خارج از حق هماهنگ کننده کودک در نظر گرفته می شود.
  • نمونه ای از نحوه برخورد شهرداری با تصمیمات مربوط به نیازها در جایی که وضعیت با نامشخص بودن مشخص می شود.
  • همکاری با سرویس بهداشتی تخصصی شهرداری مسئولیت ویژه ای دارد تا کودکان و نوجوانانی که مدت طولانی در بیمارستان بستری شده اند با پیگیری های لازم در صورت امکان به خانه بازگردند.
  • وظیفه همکاری و هماهنگی، احتمالاً هماهنگ کننده کودک در صورت غیبت جدی از مدرسه.
  • مسئولیت هماهنگی یا نقش هماهنگ کننده کودک، که کیفیت خاصی را در جایی که سطحی از تعارض بین ارائه دهندگان خدمات و خانواده ها وجود دارد، تضمین می کند، چگونه مدیریت می شود.

فرمول‌بندی‌های خوب در مورد خدمات رفاهی بهتر، واحدهای شهرداری که هماهنگی‌های هماهنگی را انجام می‌دهند و هماهنگ‌کننده‌های کودک که زمان یا منابعی برای ایجاد تفاوت برای خانواده‌ها در نظر گرفته نشده است، به هیچ خانواده‌ای زندگی روزمره بهتری نمی‌دهد. چیزها با هم کار می کند.

       1. مقدمه - همکاری برای بهترین منافع کودک

گروه هدف برای سرپرست

«گروه هدف ناظر، خدمات رفاهی است که مشمول تغییرات قانون می‌شود و هدف آن است. 
  • شهرداری، شورای شهرستان، بازیگران دولتی و خصوصی به عنوان صاحبان خدمات
  • مدیران و کارکنان خدمات و بخش‌هایی که درگیر پیگیری کودکان، جوانان و خانواده‌ها هستند 
  • کودکان، جوانان و خانواده های آنها"

یکی از گروه های هدف سرپرست، کودکان، جوانان و خانواده های آنها هستند. نحوه طراحی راهنما، همچنین بر اساس ماهیت راهنما، چندین عبارات فنی، فرمول ها و مراجع قانونی برای کودکان مناسب نیست. کودکان و نوجوانان فرصت درک محتوای راهنما را نخواهند داشت. Løvemammaen بر این باورند که می توان آن را طوری تنظیم کرد که معلم با کل گروه هدف سازگار شود. این را می توان با توضیح محتوا و معنای هر موضوع، در ابتدا در فصول، به عنوان مثال، انجام داد. در روبریکی که به راحتی برای کودکان و نوجوانان پیدا می شود. 

مشکل ساز است که بزرگترین شریک برای بسیاری از خانواده ها خدمات بهداشتی تخصصی است که در راهنما به عنوان شریک طبیعی مشخص نشده است. این با توجه به این واقعیت است که کودکانی که با توجه به طبق قانون دارای حق هماهنگ کننده کودک است، همچنین باید به خدمات بهداشتی و مراقبتی نیاز داشته باشد. اگر بچه ها این حق را داشته باشند، طبیعی است که فکر کنیم سرویس های بهداشتی تخصصی کودک را کم و بیش پیگیری می کنند. در مواردی که کودکان به شدت بیمار و کودکان مبتلا به شرایط تسکینی را شامل می شود، همکاری با خدمات بهداشتی تخصصی کاملاً به این بستگی دارد که کودک بتواند در خانه زندگی کند، زیرا خانواده ها اغلب بیمارستان های خانگی کوچکی را در شهرداری های خانه کودکان اداره می کنند.

به نظر می رسد برای کودکان، جوانان و خانواده های آنها نسبتاً مشکل ساز است که خود را در راهنما راهنمایی کنند، زیرا نمونه های موردی کمی دارد، و راهنمایی هایی در مورد نحوه وارد کردن عبارات جستجو در قسمت جستجو دریافت کنند. 

چالش های عمده شهرداری در این واقعیت وجود دارد که سرپرست به شدت تحت تأثیر خدمات رفاهی کودکان به عنوان ارائه دهنده خدمات فعلی است. در عین حال، جریانات بسیار واضحی به نفع شفاف سازی نقش خدمات حمایت از کودکان در موارد غیبت جدی از مدرسه وجود دارد. اطلاعات کمی در مورد نهادهای جایگزین و نیاز به هماهنگی آشکار شده است. 

جستجوی "غیبت از مدرسه" یا "امتناع از مدرسه" 0 بازدید در فیلد جستجوی معلم خصوصی می دهد. بسیاری از کودکان و نوجوانانی که مشمول تغییرات قانون شده اند، دقیقاً با غیبت از مدرسه دست و پنجه نرم می کنند، چه به عنوان عارضه یا پیامد شرایطی که دارند و چه به عنوان کاهش کارکرد خود. برای اینکه این کودکان با شرایطی که به آنها تعلق می گیرد برآورده شود، مهم است که این موضوع طبیعی در مربی باشد، زیرا تدارک در چندین سطح مهم است تا به این کودکان فرصتی برای شرکت در یک محیط آموزشی بدهد. همچنین هیچ نمونه موردی از کودکان واگرای عصبی، تسکین کودکان یا تغییرات چند کاره وجود ندارد. در Løvemammaene، ما اغلب بازخوردهایی دریافت می کنیم که فرزندان ما بسیار "خاص و کمیاب" هستند یا "آنچه اکنون می گویید احتمالاً اتفاق نخواهد افتاد". اما اینها فرزندان ما هستند و پیچیده و منحصربه‌فرد هستند، اما ما یک گروه بزرگ با هم هستیم و سیستم‌ها باید این را در نظر بگیرند که آنها همچنین باید بتوانند پیچیده واقعی را بدون به حاشیه راندن کودکان به عنوان "بیش از حد خاص" در نظر بگیرند. 

کنوانسیون حقوق کودک در جریان رسیدگی است

شیر مادران معتقدند که "منافع کودک" و کنوانسیون حقوق کودک باید در سراسر راهنما مشخص شود و نه فقط در یک عنوان در ابتدا، و سپس کلمات و پاراگراف هایی را در جاهایی پیدا کرد. در راهنما با شفاف سازی کنوانسیون حقوق کودک از طریق راهنما، شما همچنین مشخص می کنید که گروه هدف راهنما باید در کجا متمرکز شود. 

کنوانسیون حمایت از کودک ایجاب می کند که مدیریت پرونده باید کارآمد، دوستدار کودک و به راحتی قابل دسترسی باشد (کمیته کودکان سازمان ملل 2013). که این است که بگوییم: 

مؤثر: حفظ منافع کودک در دادرسی، از جمله به این معنی است که نباید زیاد طول بکشد. کودکان دیدگاه متفاوتی نسبت به بزرگسالان نسبت به زمان دارند و بنابراین طولانی شدن روند رسیدگی می تواند مضر باشد.

دوستدار کودک: روند رسیدگی باید به گونه ای باشد که کودک این فرصت را داشته باشد که بفهمد چه اتفاقی در حال رخ دادن است. دوستی با کودک مستلزم استفاده از زبانی است که کودکان آن را درک کنند. 

دسترسی آسان: برای اینکه کودکان و جوانان از حقوق خود محافظت کنند، ترتیبات اجرایی و شکایات باید برای آنها شناخته شده و قابل دسترسی باشد.

همچنین ببینید: 

https://www.udir.no/regelverk-og-tilsyn/skole-og-opplaring/Slik-ivaretar-du-barnekonvensjonen-i-saksbehandlingen/

صدای کودکان و جوانان - مشارکت و مشارکت

خوشحال کننده است که صدای کودک به وضوح می آید. با این حال، لازم است مکان های دیگری که قرار است صدای کودک از طریق IP شنیده شود، مانند ارزیابی تخصصی (PPT)، IOP (مدرسه) و در مورد مدیریت خدمات عمومی (خدمات بهداشتی و درمانی) نیز ذکر شود. سرپرست مدل سازی می کند که چگونه این صدا باید از طریق اسناد مربوط به کودک یا فرد جوان به گوش برسد. 
همچنین باید در مربی مشخص شود که والدین صدای کودک می شوند در جایی که خود کودک زبان کلامی ندارد یا به دلیل اینکه شرایط دیگر نمی توانند ارتباط برقرار کنند. همچنین باید به نفع شهرداری باشد که به آن کودکان کمک کند تا فرصت برقراری ارتباط را به دست آورند تا بتوان از صدای کودک آنطور که در نظر گرفته شده است استفاده کرد. بنابراین، نقش هماهنگ کننده باید متعهد شود که برای کودکان نیازمند به ASK (ارتباط جایگزین و تکمیلی) اقدامات اولیه انجام شود، زیرا این کودکان در حال حاضر بین دو صندلی گیر افتاده اند و زبانی برای برقراری ارتباط با آنها داده نمی شود.

بهترین ارزیابی کودک

این راهنما فاقد ارجاعات کلیدی به کنوانسیون حقوق کودک است، از جمله مواد 13، 23 و 24، که شامل جنبه های اساسی قوانینی است که راهنما پوشش می دهد. توجه داشته باشید که چگونه ماده 13 دستورالعمل های روشنی را برای تنوع شنیدن صدای کودک تعیین می کند. علاوه بر این، عصاره های مرتبط از مقالات در ادامه می آید. مقالات به طور کامل با ارجاع در زیر آمده است:

ماده 13 در مورد آزادی بیان و اطلاعات

1. کودک حق آزادی بیان دارد. این حق شامل آزادی جستجو، دریافت و انتقال اطلاعات و عقاید از هر نوع بدون توجه به مرزها، خواه به صورت شفاهی، کتبی یا چاپی، به شکل هنری یا از طریق هر وسیله بیانی که کودک انتخاب می کند، خواهد بود.

ماده 23 تنوع عملکردی (ناتوانی ها)

1. طرفین اذعان دارند که کودکی که از نظر ذهنی یا جسمی ناتوان است باید تحت شرایطی که متضمن کرامت، ارتقای استقلال و مشارکت فعال کودک در جامعه باشد، زندگی کامل و مناسبی داشته باشد.

2. طرفین به رسمیت می شناسند که کودکان دارای معلولیت از حق مراقبت ویژه برخوردارند و باید در چارچوب ابزارهای موجود، کودکانی را که دارای شرایط هستند و مراقبان کودکان کمکی را که درخواست کرده اند و معقول است، تشویق و اطمینان حاصل کنند. ارتباط با وضعیت کودک و وضعیت والدین یا سایر مراقبین.

3. از آنجایی که تشخیص داده شده است که کودکان معلول نیازهای ویژه ای دارند، کمک های ارائه شده مطابق با شماره 2 در صورت امکان به صورت رایگان ارائه می شود، در حالی که مالی والدین یا سایر مراقبان در نظر گرفته می شود، و کمک باید به طور رایگان ارائه شود. به گونه ای ترتیب داده شود که کودکان معلول به آموزش، آموزش، خدمات بهداشتی، خدمات توانبخشی، آمادگی برای زندگی کاری و فرصت های تفریحی دسترسی مؤثر داشته باشند و از آنها بهره مند شوند به نحوی که به بهترین نحو ممکن ادغام اجتماعی و رشد فردی کودک از جمله رشد فرهنگی و معنوی کودک را ارتقاء دهد. . 

ماده 24 در مورد بهداشت

1. طرفین حق کودک را برای بهره مندی از بالاترین استانداردهای بهداشتی قابل دستیابی و گزینه های درمانی برای بیماری و توانبخشی به رسمیت می شناسند. طرفین باید تلاش کنند تا اطمینان حاصل شود که هیچ کودکی از حق خود برای دسترسی به چنین خدمات بهداشتی محروم نمی شود.

2. طرفین باید برای اجرای کامل این حق تلاش کنند و به ویژه باید اقدامات مقتضی را انجام دهند: 

..و) توسعه مراقبت های بهداشتی پیشگیرانه، راهنمایی والدین و آموزش و خدمات در تنظیم خانواده. 

همچنین ببینید: 

https://www.regjeringen.no/no/dokumenter/fns-barnekonvensjon/id88078/

چالش های پیچیده

مفاد همکاری در قوانین خدمات رفاهی تلاشی برای حل یک مشکل سرسخت است. اما شرح موارد موجود در راهنما به انبوهی از چالش های پیچیده اشاره نمی کند. شیر مادران نیاز به نمونه‌های واقعیت‌محور بیشتری از چالش‌های پیش روی خانواده‌هایی را که تغییرات در قانون برای آنها اعمال می‌شود، می‌بینند.

همچنین روز به روز روشن می شود که بسیاری از شهرداری ها مجهز به علم پزشکی نیستند تا پیشرفت بزرگی داشته باشند. تعداد بیشتری از کودکانی که قبلاً زنده نمی‌ماندند نجات می‌یابند و کودکانی که به شدت بیمار هستند، به خانه‌های شهرداری خود می‌آیند تا با والدین و خواهر و برادر خود زندگی کنند. والدین آموزش دیده اند تا درمان حیاتی و ضروری را برای فرزندشان در خانه انجام دهند. پیگیری تمام نیازهای کودک در سطح پزشکی، عاطفی و رشدی یک کار همه جانبه است. ما در مورد کودکانی صحبت می کنیم که زندگی خود را از طریق کاتترهای ورید مرکزی به لوله های IV متصل می کنند، کودکانی که دارای تراکئوستومی، حمایت تنفسی، استوما و تشنج با ماهیت حاد هستند. این خانواده‌ها بیمارستان‌های کوچکی را در خانه‌های خود اداره می‌کنند، جایی که خودشان هم والدین، پرستار، فیزیوتراپیست و مربی هستند. آنها به هیچ وجه نمی توانند کودک را ترک کنند یا او را از چشم خود دور کنند. تعداد زیادی از این کودکان در صورت بروز عوارضی که دو نفر باید برای انجام این کار حضور داشته باشند، به اقداماتی وابسته هستند. از امروز، اغلب می بینید که یکی از والدین همیشه به خانه بسته است. بسیاری از شهرداری ها رویه ها و آموزش کافی برای ایستادن در این شرایط حتی برای تسکین واقعی ندارند. ما اغلب در مورد والدینی می شنویم که بیش از پرسنل بهداشتی دارای نمایندگی پزشکی هستند، زیرا والدین همیشه حضور دارند و از طریق تجربه و پیگیری توسط ارائه دهنده مراقبت های بهداشتی متخصص از پایگاه دانش بیشتری برخوردار هستند تا این ارزیابی ها را به درستی انجام دهند. نسبت به کارمندی که 2 تا 3 شیفت در طول یک هفته کار می کند.

کودکانی که نیازهای پزشکی پیچیده و بلندمدت دارند، برای تعامل بین سطوح خدمات و حرفه‌ها، کاملاً به یک منطقه مشترک با عملکرد خوب وابسته هستند. با این حال، کاملاً حیاتی است که به بدن درمانی که نیازهای کودک را به بهترین شکل می‌داند، جایگاه هدایتگر دیگران در شبکه خدمات داده شود تا کیفیت خدمات به او برسد. درست به کودکی که کودک در آن زندگی می کند. در اینجا مایلیم توضیح دهیم که مهم است که نقش سرویس بهداشتی متخصص مشخص شود و اهمیت بهره‌گیری از تخصص و تجربه آنها مشخص شود. هماهنگی باید تضمین کند که در سطح شهرداری مردم در مورد آنچه که خود شهرداری فکر می کند بهترین است موضع نگیرند..

پیشنهاد برای عبارت در ناظر:

خانواده‌هایی که دارای فرزندانی با چالش‌های اصلی و پیچیده، از جمله چالش‌های پیچیده پزشکی هستند، به توصیه‌های سرویس بهداشتی متخصص در مورد آنچه برای پاسخگویی به خدمات در اطراف این کودکان نیاز است، وابسته هستند. شهرداری باید راهنمایی های سرویس بهداشتی تخصصی را دریافت کرده و پیگیری کند، زیرا سرویس بهداشتی تخصصی در این کودکان تخصص بیشتری نسبت به شهرداری دارد.

در مورد کودکان در تسکین و انتقال به مرحله پایانی و مرگ کودکان:

همانطور که در حال حاضر وضعیت وجود دارد، بسیاری از خانواده ها هنوز در هنگام مرگ کودکی تنها مانده اند. خانواده هایی که در خانه هستند بدون تعامل کافی بین سرویس های بهداشتی متخصص، شهرداری و خانه رها می شوند. تحت مسئولیت شهرداری برای تضمین خدمات، ما به ویژه اشاره می کنیم که مراقبت های بهداشتی در خانه با تخصص متخصص باید حقی باشد که در BPA گنجانده شده است. همچنین مهم است که حق داشته باشید که بتوانید کمک و نیازهای بهداشتی کودک را در مدرسه و مهدکودک روزانه با دستیاران BPA خود پوشش دهید. این به آزادی انتخاب واقعی در خدمات کمک می کند و مبنایی برای تداوم، حفظ منافع کودک و تضمین کیفیت در پیگیری پزشکی کودک را تشکیل می دهد. 

مرحله پایانی کودک و بحرانی که نشان‌دهنده آن است نیز باید تمرکز جداگانه‌ای در مورد فرصت‌های حضور در خانه داشته باشد. در اینجا ما به ویژه به مسئولیت عظیمی فکر می کنیم که تنها بر عهده والدین است، اگر خدمات حمایتی بسیار هماهنگ و شایسته نزدیک کودک وجود نداشته باشد. بنابراین، در این مرحله، مهم است که یک گزینه تماس 24/7 با تیمی که در اطراف کودک کار می کنند، و یک عملکرد اطلاع رسانی در شهرداری داشته باشید.  

والدین باید به دانشی در مورد اینکه علائم پایانه چیست و مرحله پایانی چگونه می تواند توسعه یابد، دسترسی داشته باشند. یک برنامه دارویی جامع با دوزهای محاسبه شده صحیح و داروهای موجود، به ویژه در زمینه تسکین درد مورد نیاز است. همچنین باید از والدین حمایت شود تا زمانی که کودک می میرد و در روزهای پس از آن، آنچه برای آنها مهم و ارزشمند است به عنوان نکاتی در یک برنامه اقدام طراحی کنند.

پس از مرگ کودک، تعداد بسیار کمی از حمایت یا پیگیری سوگ دریافت می‌کنند، نه برای خودشان و نه برای خواهر و برادر. بخش‌هایی از این پیگیری باید به تیم‌های مراقبت تسکینی کودکان در بیمارستان‌های منطقه اضافه شود، اما پس از آن این تیم‌ها باید ظرفیت و تخصص بین‌رشته‌ای برای رفع این نیاز را داشته باشند. 

شهرداری‌ها با همکاری تیم‌های مراقبت تسکینی کودکان منطقه‌ای در بیمارستان، باید برای اطمینان از پیگیری همه جانبه با هم همکاری کنند. اما همچنین مهم است که شهرداری ها در این زمینه تخصص داشته باشند، زیرا افراد بسیار بیشتر از خود خانواده هسته ای هستند که در هنگام مرگ کودک تحت تأثیر قرار می گیرند. به شهرداری‌های بزرگ‌تر توصیه می‌شود که تیم‌های مراقبت تسکینی برای کودکان خود را ایجاد کنند، همانطور که شهرداری Stange و شهرداری Stavanger در میان دیگران انجام داده‌اند. برای شهرداری‌های کوچک‌تر، همکاری بین شهرداری‌ها ممکن است مرتبط باشد و در غیر این صورت تیم‌های بحران شهرداری باید آموزش و شایستگی ببینند تا بتوانند با چنین موقعیت‌هایی مقابله کنند. به این ترتیب تیم بحران شهرداری می تواند منبعی برای خانواده ها و کارکنان شهرداری باشد که در هنگام مرگ کودکان متضرر می شوند. 

پیشنهاداتی برای توصیف موارد: 

مورد 1: کودکانی که نیازهای پزشکی دارند که نیاز به آموزش ویژه پرسنل دارد

سوفیا با مادر، پدر و دو خواهر و برادرش زندگی می کند. یک بیماری نادر که روده ها را تحت تاثیر قرار می دهد به این معنی است که او به TPN (تغذیه داخل وریدی) وابسته است. او این را در یک کاتتر ورید مرکزی دریافت می کند. این وضعیت همچنین به این معنی است که صوفیا درد زیادی در بدن خود دارد و به همین دلیل شب ها نیز بد می خوابد. 

والدین متوجه می شوند که برای دو خواهر و برادر صوفیا وقت ندارند. کوچکترین آنها به مهدکودک می رود در حالی که برادر بزرگتر به دبیرستان می رود. این برادر که همیشه پسری درون گرا و ساکت بوده است، در نتیجه یک سری حوادث حاد که در آن مشاهده کرده است صوفیا به شدت بیمار شده و با آمبولانس آورده شده، واکنش های تاخیری داشته است. او اکنون در مدرسه با واکنش های اضطرابی دست و پنجه نرم می کند. خواهر کوچکی که به مهدکودک می رود، فرد فعال تر و برون گراتری است.

خانواده احساس می‌کنند کاملاً در خانه محبوس شده‌اند، زیرا سوفیا به پیگیری شبانه‌روزی برای مشکلات سلامتی‌اش نیاز دارد. مادر باید مسئولیت بسیاری از جلسات و تعاملات را به عهده بگیرد، زیرا پدر سوفیا فرانسوی است و نروژی و انگلیسی را ضعیف صحبت می کند. 

امروزه خانواده با چالش های مشخصی مواجه است: 

- صوفیا برای صرع نیاز به معاینه دارد، زیرا او شروع به تشنج کرده است.

- خانه ای که در آن زندگی می کنند برای اقامت سه فرزند و کودکی که نیاز به تجهیزات پزشکی زیادی دارد مناسب نیست. 

- برادر بزرگ برای مشکلات اضطرابی خود نیاز به پیگیری دارد، اما پرستار بهداشت در مدرسه بدون تعیین جانشین در مرخصی استعلاجی است. 

- بیمارستان خانگی بیمارستان منطقه ای به جایی که صوفیه در حومه یک شهرداری زندگی می کند نمی رسد. 

- سوفیا در مدرسه کم است و باید تدریس را به آموزش خانگی تغییر دهد. نیاز به یک پیشنهاد آموزشی برنامه ریزی شده وجود دارد که کنترل عفونت لازم را در نظر بگیرد. 

- والدین تعجب می کنند که آیا سوفیا وسایل کمکی مورد نیاز خود را دارد که بتواند نیازهای فزاینده به صرفه جویی در انرژی را برطرف کند، در حالی که او هنوز از بیرون رفتن با والدین و خواهر و برادرهایش در زمانی که بتواند آن را تحمل کند، لذت می برد. 

خانواده خواستار هماهنگی کودک و طرحی برای مرحله پایانی، یک طرح اضطراری برای والدینی است که بیمار می شوند. آنها نتوانستند در مورد این واقعیت صحبت کنند که Sofia دارای تشخیصی است که تحت مفهوم تسکین قرار می گیرد، اما اکنون آنها به عضویت یک سازمان کاربری درآمده اند که به آنها کمک کرده است تا اهمیت فعال بودن در این فرآیند را درک کنند. آنها می توانند تا آنجا که ممکن است در مورد زندگی خود و پایان زندگی صوفیا تصمیم بگیرند که زمان آن فرا برسد. والدین از جلسه بعدی گروه مسئولیت هراس دارند زیرا درگیری با مدیر پرونده در شهرداری رخ داده است که جلسات را دشوار می کند. 

مورد 2: کودکان با چالش های مرکب، حل نشده و پیچیده - تنوع چند منظوره

لیز با مادر، پدر و خواهر بزرگترش زندگی می کند. در ماه‌های پس از تولد لیز، تنها والدین نگران عدم پیشرفت در رشد بودند. لیز از نظر حرکتی به طور فزاینده ای از همسالان خود عقب می ماند و ارتباط چشمی کمی برقرار می کرد. تنها زمانی که لیز 1 ساله بود، تحقیقات در سرویس بهداشتی تخصصی آغاز شد و سال بعد تشخیص‌های بیشتری ارائه شد. اوتیسم، صرع پیچیده و پیچیده، عقب ماندگی ذهنی شدید و در نهایت یک نقص ژنی نادر و پیشرونده. لیز خیلی کم می خوابد و هر شب تا 6 ساعت بیدار است. رفتار لیز در شب مستلزم این است که یکی از والدین تمام شب با او باشد و وقتی بیدار است بیدار باشد. 

لیز 5 سال اول را در بستری‌های اورژانسی گذراند، جایی که خواهر بزرگ‌ترش چندین بار در ماه برای سال‌ها شاهد آمبولانس و پزشک در خانه بود. 

مادر شب‌ها بیدار می‌ماند تا حملات صرع لیز را قبل از اینکه به حالت اولیه برسند، تشخیص دهد. آنها آلارم هایی را که به عنوان کمک دریافت شده اند را فعال نمی کنند. در طول روز، هر دو والدین سر کار می روند، در حالی که لیز و خواهر بزرگتر در مهدکودک هستند.

پذیرش دائمی در بزرگترین بیمارستان های نروژ وجود دارد، تحقیقات جدید و یافته های جدید وجود دارد. این مادر است که با خدمات بهداشتی متخصص در تعامل است و روال‌هایی برای رسیدگی به وضعیت صرع، سیری و تماس با کمک‌های فوری پزشکی تهیه می‌شود. تنها رابط بین سرویس بهداشتی تخصصی و سایر دستگاه های حمایتی شهرداری (خدمات بهداشتی و درمانی، PPT، مهدکودک، پرستار بهداشت، فیزیوتراپ، کاردرمانگر و غیره) مادر کودک است. این مادر کودک است که تمام کارهای روزمره را از سرویس بهداشتی تخصصی به شهرداری منتقل می کند.

نقص ژنی لیز دلیل این است که پاهای او به طور ناگهانی در موقعیت نامناسبی قرار می گیرند و نیاز به سازگاری های خانگی و کمک هایی مانند به عنوان مثال. ویلچر جلو میاد هیچ پزشکی نمی تواند با قطعیت توضیح دهد که چه اتفاقی می افتد، یا چه مهارت یا عملکرد بعدی در لیست است. از والدین خواسته می شود تا برای حفظ هر چه بیشتر مهارت های ممکن در همه زمینه های کودک تلاش کنند، زیرا امکان از سرگیری این مهارت ها در مقطعی وجود نخواهد داشت. در عین حال، اطرافیان کودک همیشه مراقب تغییرات احتمالی هستند تا تلفات اولیه در اسرع وقت تشخیص داده شود. 

والدین بسیار خسته هستند و برای حفظ نوعی زندگی روزمره سخت تلاش می کنند. یکی از والدین باید همیشه با لیز باشد و ارتباط کمی بین والدین وجود دارد. 

مورد 3: چند فرزند در خانواده با چالش

میکل با یک بیماری جدی متولد می شود و در نهایت تحت معاینه در بیمارستان قرار می گیرد. پس از چند هفته، آزمایشات ژنتیکی، ام آر آی، آزمایش ستون فقرات، آزمایش خون و ... نشان می دهد که او یک بیماری عضلانی نادر و جدی دارد. شما نمی توانید بدانید یا قول دهید که کودک بزرگ خواهد شد. با گذشت سالها، میکل به کمک بیشتری برای تنفس نیاز دارد و در 2 سالگی با تراکئوستومی (لوله تنفسی) متصل به ونتیلاتور 24/7 عمل می شود. او برای همه چیز به کمک نیاز دارد، باید هر روز فیزیوتراپی کند، از طریق دکمه ای روی شکمش تغذیه می شود و هیچ زبان کلامی ندارد. وقتی میکل 2.5 ساله است، صاحب یک خواهر کوچک به نام ماجا می شود. ماجا باید با سزارین متولد شود زیرا همه چیز در اطراف میکل باید برنامه ریزی شود. می بینید که ماجا کمی زود به دنیا آمده است و به همین دلیل روده های توسعه نیافته ای دارد که باعث درد قولنج او در 6 هفته اول و رفلاکس با استفراغ برای بیش از یک سال می شود. همچنین می توانید ببینید که او ریه های رشد نیافته دارد، به این معنی که او کروپ کاذب دارد، اغلب بیمار است و در سن 1 سالگی به آسم دوران کودکی تشخیص داده می شود. 

میکل نیاز به پیگیری زیادی دارد و اینکه مادرش همیشه در کنارش است. او در مورد BPA تصمیم می گیرد، اما مادر باید برای بدست آوردن ساعت های BPA کافی بجنگد تا به میکل یک زندگی آبرومندانه و ایمن بدهد و همچنین برای پیگیری ماجا وقت داشته باشد. 
راه حل شهرداری این است که میکل را به مدت 6 سال در خانه کودک قرار می دهد که مادر مدام از آن امتناع می کند و بارها و بارها برای ساعات BPA بیشتر اعمال می کند. 

میکل هرگز پیشنهاد مهد کودک دریافت نمی کند، زیرا شهرداری مکان مناسبی که به اندازه کافی برای میکل ایمن باشد ندارد. شهرداری همچنین حاضر نیست به دستیاران BPA خود اجازه دهد او را در مهدکودک همراهی کنند. او فقط با شروع مدرسه با بچه های دیگر ارتباط برقرار می کند. از سوی دیگر، ماجا یک مهدکودک به او پیشنهاد می‌شود و وقتی مشاهده می‌شود که او از خود لذت نمی‌برد، با پشتیبانی شهرداری هماهنگ می‌شود. 
در نهایت، ماجا رفتاری از خود نشان می دهد که مادرش نگران آن می شود و او را به مرکز بهداشت می برد. در مورد BUP به شما اطلاع داده می شود و یک ارجاع ارسال می شود. 
برای اینکه مادر بتواند ماجا را در BUP همراهی کند، باید دائماً با دستیاران BPA کلک بازی کند و ساعت ها را در مکان دیگری وقت بگذارد تا بتواند Mikkel را ترک کند. این کار مادر را به خطر می اندازد و اکنون سال ها گیج کننده است تا زندگی او به مسیر اصلی بازگردد.
در BUP، معلوم شد که ماجا با سازگاری و تنظیم احساسات چالش‌هایی دارد. شهرداری هرگز نمی پرسد حال مادر، وضعیت میکل، یا ماجا چگونه است. این سوال که "ما برای شما چه کنیم" هرگز مطرح نمی شود. وقتی مادر درخواست می‌کند که میکل نیز در BUP پیشنهادی دریافت کند تا فرصتی برای گفتن در مورد داشتن خواهر یا برادری داشته باشد که می‌تواند بدود، شنا کند، دوچرخه‌سواری کند و با دوستانش بازی کند، یا در مورد بیماری‌اش، و شاید حتی درباره مرگ بپرسد. در پاسخ، مادر دریافت می کند که BUP نمی تواند به میکل پیشنهادی بدهد زیرا او نمی تواند با دهان خود صحبت کند. 
در همان زمان، BUP در را به روی ماجا می بندد، به این فکر می کند که مدرسه می تواند اداره شود. او بارها و بارها به دلیل امتناع از مدرسه و امتناع از غذا ارجاع می شود و دوباره پیشنهاد دریافت می کند. اما به محض شکوفا شدن ماجا، BUP در را می بندد و معتقد است که پیشنهاد آستانه پایین شهرداری باید به اندازه کافی خوب باشد. این در حالی است که مادر هرگز در شهرداری ندیده و نشنیده است و بارها به او گفته می شود که دخترش را به BUP معرفی کند. 

والدین میکل و ماجا زمانی که ماجا کمتر از یک سال داشت از هم جدا شدند، در حالی که از نگرفتن درس BPA کافی برای میکل کاملاً خسته شده بودند و مدام احساس می‌کردند که درگیری با سیستم است. پس از آن مادر تنها نان آور خانه شد و پدر هر از گاهی در تصویر حضور دارد. مادر فرصتی ندارد که بداند واقعا چه احساسی دارد. هماهنگ کننده ای که از زمانی که میکل کوچک بود داشته اند، خوب و دلسوز است و همیشه "در کنار خانواده" است. اما مادر می خواست صدای هماهنگ کننده در مدیریت پرونده در مورد کودک و نیازهای خانواده اقتدار داشته باشد و بتواند بار همه هماهنگی های اطراف بچه ها را از بین ببرد.

مورد 4: غیبت شدید از مدرسه و واگرایی عصبی

سیسیلی در کلاس هشتم به دبیرستان می رود. او یک غیبت طولانی مدت از مدرسه دارد که از دوران دبستان ادامه داشته است. او اکنون توسط BUP مورد بررسی قرار گرفته است که با تشخیص ADHD و اختلال طیف اوتیسم به نتیجه رسیده است. 

والدین سیسیلی در مرحله انتقال به کلاس پنجم به مدرسه اطلاع دادند که بیرون بردن او از در و به مدرسه اغلب دشوار است. آنها مجبور شدند خودشان او را متقاعد کنند و رانندگی کنند و به دنبال او وارد راهرو مدرسه شوند. در طول دو سال بعد، او اغلب در خانه با دردها و دردهای منتشر در معده خود، اغلب روزها و هفته ها متوالی بود. او کمتر و کمتر با دانش آموزان کلاس ارتباط داشت و در زمان همه گیری کرونا بیشتر با خانواده اش بود. پس از بازگشایی جامعه و انتقال به مدرسه متوسطه، او به طور فزاینده ای دچار عصبانیت های شدید شده است و او می گوید که ترجیح می دهد بمیرد تا به مدرسه برود. او هیچ معلمی را به خوبی نمی شناسد و از پذیرش هرگونه ملاقات معلمان در خانه خودداری کرده است. والدین از او می خواهند که یک ربات مدرسه ای AV1 که تحت پوشش بیمه است، بگیرد، اما مدیر به حریم خصوصی اشاره می کند و پیشنهاد ربات را نمی پذیرد. PPT در مرحله ششم ارجاع دریافت کرد، اما لیست های انتظار و تأخیر در ارزیابی کارشناسان در انتظار بررسی در BUP به این معنی است که او در گذشته نه ارزیابی تخصصی، نه تصمیم فردی و نه برنامه آموزشی فردی داشته است. والدین تعجب می کنند که آیا آنها حق داشتن هماهنگ کننده کودک را دارند و یک برنامه فردی می خواهند. آنها چندین گفتگو با پرستار بهداشت عمومی داشته اند که در ابتدا مفید بود، اما اکنون پرستار بهداشت عمومی احساس می کند که مشکلات و پیچیدگی ها از سطح شایستگی او بیشتر است. بنابراین او از پیگیری فعال کناره گیری کرده است و امیدوار است شخص دیگری بتواند این مسئولیت را بر عهده بگیرد. 

مورد 5: تنوع چند منظوره. نیازهای بهداشتی. از مهدکودک شاتل شکایت کنید

پسر 5 ساله نابینا به دنیا آمد. نداشتن حسی که در تمام موقعیت‌های مختلف در طول روز به کار می‌بریم. ما از طریق دید حسی به اطلاعات قابل دسترسی دسترسی پیدا می کنیم. فقدان این حس چالش های بزرگی ایجاد می کند. از دست دادن حس به طور کلی باعث ایجاد چالش های عمده در زندگی روزمره می شود. هم در مهد کودک، در مدرسه، در زندگی کاری، در کارهای روزمره، در مراقبت شخصی. لیست تمام نشدنی است و هدف البته بالاترین درجه استقلال است. برای رسیدن به استقلال، آژانس های زیادی وجود دارند که به طور خاص برای کودک کار می کنند. این می تواند در مورد همه چیز باشد، از آموزش گرفته تا ارزیابی تخصصی و درخواست کمک. ما یک هماهنگ کننده داریم که اساساً باید همه این موارد را هماهنگ کند. با این وجود، این من به عنوان یک مادر هستم که به طور خستگی ناپذیر تمام خدمات مختلف اطراف کودک را هماهنگ می کنم. در طرح فردی کودک، بازیگران دولتی که از نزدیک با کودک نیز همکاری می کنند، حتی مورد استقبال قرار نمی گیرند. هنگامی که شما یک IP با عملکرد خوب دارید که همیشه از آن استفاده می شود، چالش هایی را ایجاد می کند. اطلاعات خیلی دیر می رسد، اطلاعات هرگز نمی رسد - و اطلاعات هرگز نمی توانند در زمینه و در یک تصویر کلی همراه با سایر اطلاعات در IP دیده شوند. به عنوان یک مادر، من می گویم که وظیفه هماهنگی پیشرو است - اما با این وجود باید انجام شود. چون اگر من نیستم پس کی؟

مورد ششم: کودکان بدون گفتار کلامی که نمی توانند از زبان اشاره استفاده کنند. ASK - ارتباط جایگزین و تکمیلی

ماری شرایطی دارد که به این معنی است که او نه می تواند کلامی صحبت کند و نه از دستان خود برای زبان اشاره استفاده می کند. این بدان معناست که ماری همیشه در میانه‌های ناکجاآباد به سر می‌برد، زیرا حق ASK در هیچ قانونی که به کودک حقوق واقعی برای یادگیری زبان، توسعه بیشتر زبان، دسترسی به یادگیری زبان انگلیسی در مدرسه را می‌دهد، دیده نمی‌شود. ، یا آموزش صحیح نحوه استفاده از ASK. 

او به یک رایانه شخصی با چشم کنترل شده نیاز دارد، جایی که یک کتاب زبان نمادها ساخته شده است (مطابق با سن، میزان دقت فرد با چشم ها و هر گونه چالش شناختی) تا بتواند با دنیای بیرون ارتباط برقرار کند. البته ماری میل دارد که بتواند با پدر و مادر و خواهر و برادرش صحبت کند، وقتی درد دارد خودش را به دکتر بفهماند، بتواند با همکلاسی هایش صحبت کند و بتواند تحصیلاتش را کامل کند و نمره بگیرد. . 
ماری یکی از خوش‌شانس‌هایی است که توانست زبانی را روی رایانه شخصی‌اش که با چشم کنترل می‌شد بسازد، اما تا 5 سالگی آن را به دست نیاورد، زیرا امتناع، جهل و اینکه همه آژانس ها مسئولیت را به یکدیگر واگذار کردند - هیچ کس مسئولیت ماری را بر عهده نگرفت، در موقعیتی برابر با سایر کودکان، که به او فرصت برقراری ارتباط داده شد. 
بنابراین او 5 سال پیشرفت زبانی نداشت و کار بزرگی داشت که هم کتاب زبان خود را یاد بگیرد و هم از کلاس اول با همه دروسی که باید بگذرید شروع کرد. 

یافتن صلاحیت ASK در معلمان آموزش ویژه تقریباً غیرممکن است، زیرا تعداد بسیار کمی هستند که صلاحیت واقعی در نروژ دارند. این بدان معناست که کسانی که با ماری کار خواهند کرد و تکالیف مدرسه را ترتیب خواهند داد، باید در طول مسیر صلاحیت ASK را کسب کنند. این کار قبل از اینکه جا بیفتد زمان می برد و ماری از بسیاری از موضوعات مهم و آنچه بقیه کلاس یاد می گیرند غافل می شود. مثال: ماری این فرصت را پیدا کرد که دو هفته پس از پایان موضوع درباره یهودیان بتواند «یهودی» را بگوید. 
هیچ کس در شهرداری نمی تواند به ماری کمک کند و مسئولیت را بر عهده مدرسه می گذارد - مدرسه ای که قبلاً هرگز دانش آموزانی به ASK نیاز نداشته است. حتی پس از فراگیری زبان ماری، هیچ کس در شهرداری نیز علاقه ای به صحبت با ماری نداشته است. آنها هرگز نپرسیدند که او به چه کمکی نیاز دارد. ماری به کلاس ششم راه پیدا کرده است و هنوز به تمام دروسی که همکلاسی هایش دارند دسترسی ندارد، اجازه شرکت در آزمون های سراسری را ندارد و مدرسه اجازه ندارد زمان کافی را برای انجام آن اختصاص دهد. تکالیف او فقط در کلاس ششم کتاب زبان خود را به انگلیسی ترجمه کرد تا فرصتی برای یادگیری زبان انگلیسی داشته باشد. 
شهرداری هیچ گاه درگیر زبان ماری نبوده و او مجبور بوده سال ها از تحصیل و زندگی اجتماعی کنار گذاشته شود. اگر ماری هماهنگ‌کننده‌ای داشت که زمان زیادی برای گوش دادن به او داشت (حرف زدن با چشم‌ها بسیار بیشتر از دهان/دست طول می‌کشد) و هماهنگی بین سازمان‌ها به گونه‌ای که توسعه زبان، آموزش در آن و غیره وارد شود. پس ماری نقطه شروع کاملا متفاوتی در زبانش داشت.

اودیر مطالب اطلاعاتی زیادی در مورد آموزش ویژه تهیه کرده است. آموزش ویژه شامل چالش هایی با حس، ارتباط و یادگیری است. ارزیابی تخصصی PPT و تصمیمات فردی در مورد آموزش ویژه بخش مهمی از زندگی روزمره مدرسه برای بسیاری از کودکان/جوانان با کارکردهای مختلف است. یک هماهنگ کننده کودکان که اطلاعات زیادی را از بسیاری از شرکای همکاری دریافت می کند، می تواند منبع مهمی در کار پیوند دادن خدمات مختلف با هم با تخصص در ایجاد مشترک و تعامل پیرامون کودک باشد.

همچنین ببینید:

https://ungdomogsorg.no/

https://www.udir.no/laring-og-trivsel/spesialpedagogikk/

https://www.helsedirektoratet.no/veiledere/parorendeveileder 

https://www.helsedirektoratet.no/retningslinjer/palliasjon-til-barn-og-unge

https://www.statsforvalteren.no/nb/portal/Nyheter/2022/04/melding-til-barnevernet-ved-hoyt-skolefravar/

https://www.helsedirektoratet.no/veiledere/gode-helse-og-omsorgstjenester-til-personer-med-utviklingshemming

https://www.helsedirektoratet.no/veiledere/barn-og-unge-med-habiliteringsbehov/Barn%20og%20unge%20med%20habiliteringsbehov%20%E2%80%93%20Veileder.pdf/_/attachment/inline/ab46edad-6c58-4c23-9115-9d77893d9cad:051362bf85ad243bdab308e68c52d3d4e1633e67/Barn%20og%20unge%20med%20habiliteringsbehov%20%E2%80%93%20Veileder.pdf 

2. همکاری در سطح سیستم

2.1 خدمات رفاهی باید فراتر از پیگیری تک تک کودک، جوان و خانواده آنها همکاری کند.

هدف از وظیفه همکاری در ابتدا در بخش 2.1 بیان شده است و مثبت است که به آن اشاره شده است. "راهنمای حرفه ای ملی برای تشخیص زودهنگام کودکان و جوانان آسیب پذیر".

Løvemammaene معتقد است که وظیفه و مسئولیت شهرداری باید در بخش مربوط به بخش 3-1 قانون حمایت از کودکان روشن شود. این به راحتی با تنظیم زمینه با اصلاحات تربیتی (اصلاح رفاه کودکان) که از 01.01.22 لازم الاجرا شد انجام می شود. هدف اصلاحات از جمله کمک به تقویت کار شهرداری با پیشگیری و مداخله زودهنگام است که در آن کمک ها با نیازهای کودکان و خانواده ها بهتر تطبیق داده می شود. 

همچنین ببینید:

https://ny.bufdir.no/fagstotte/barnevern-oppvekst/barnevernsreformen/hva-er-barnevernsreformen/

پیشنهادهایی برای متن تکمیلی: 
از بند 3-1 قانون حمایت از کودکان برمی‌آید که شهرداری موظف به ایجاد شرایط خوب تربیتی برای جلوگیری از بی‌توجهی کودکان و نوجوانان یا ایجاد مشکلات رفتاری است.» بخش 3-1 قانون حمایت از کودکان باید مسئولیت کلی شهرداری را در مورد خدمات پیشگیرانه ارائه شده به کودکان و خانواده ها تضمین کند. خود شورای شهرداری باید برای کارهای پیشگیرانه برنامه ای اتخاذ کند. 

این مهم است که شهرداری وظیفه همکاری در سطح سیستم را همراه با وظیفه شهرداری طبق بند 3-1 قانون حمایت از کودکان برای هماهنگی خدمات پیشگیرانه ارائه شده به کودکان و نوجوانان بداند. برنامه شهرداری برای کارهای پیشگیرانه، از جمله، نحوه همکاری دستگاه ها را توضیح می دهد و بخشی از سیستم شهرداری برای همکاری در سطح سیستم خواهد بود.

2.2 مسئولیت وظیفه همکاری در سطح سیستم

Løvemammaene معتقد است که نمای کلی اینکه کدام بازیگران مسئول انجام وظیفه همکاری در خدمات مختلف رفاهی هستند روشن و ملموس است. با این وجود، باید یک مرور مختصر در این مرحله از رویه وجود داشته باشد، و اگر احساس می کنید که یک بازیگر وظیفه خود را برای همکاری انجام نمی دهد، در قبال چه کسی.

در مورد الزامات کنترل داخلی، که در بخش جداگانه توضیح داده شده است، به چندین راهنما و قوانین اشاره شده است که در آن وضع شده است. Løvemammaen معتقدند که سرپرستان زیر باید تحت این نکته گنجانده شوند: 

  • راهنمای KS برای کنترل داخلی در سال 2020: "نظم در خانه خود - کنترل داخلی مدیر شهرداری"

همچنین ببینید:

https://www.ks.no/globalassets/fagomrader/lokaldemokrati/internkontroll/Kommunedirektorens-internkontroll-veileder-F41-web.pdf

  • Bufdir 2022: کنترل داخلی برای خدمات حفاظت از کودکان شهرداری - یک راهنما. 

همچنین ببینید:

https://www.regjeringen.no/globalassets/upload/kilde/bld/bro/2006/0007/ddd/pdfv/284443-q-1105_ny.pdf

2.3 کودکان و جوانان باید با همکاری در سطح سیستم درگیر کار شوند

مثبت است که مشارکت و مشارکت کودکان و نوجوانان نیز در سطح سیستم مورد تاکید قرار می گیرد و چندین مثال عینی ارائه می شود که می توان در عمل از آنها استفاده کرد. Løvemammaen استفاده از مشاوران تجربه را به عنوان نمونه ای از مشارکت اضافه می کند، جایی که فرد فرصتی برای اطمینان از مشارکت و مشارکت نزدیک با افرادی دارد که تجربه خود را دارند.

Løvemammaen معتقدند که باید بخش جداگانه ای نیز در فصل 2 وجود داشته باشد که به این موضوع می پردازد "همکاری برای بهترین منافع کودک". هدف از همکاری در سطح سیستم این است که خدمات بهزیستی اطمینان حاصل کند که کودکان و جوانانی که به آن نیاز دارند در زمان مناسب با همکاری سرویس‌ها برای تقویت فضای کلی تربیت و یادگیری کودکان کمک مناسب را دریافت کنند. ارزیابی بهترین منافع کودک نیز باید به وضوح در سطح سیستم بیان شود، و از این طریق سرپرست به خدماتی که در همان جهت حرکت می کنند، کمک می کند و بهترین منافع کودک را تصویر هدف قرار می دهد.  

سرپرستان فعلی که همکاری را به نفع کودک بین مهدکودک و حمایت از کودک و بین حمایت از کودک و خدمات بهداشت روان توضیح می دهند:

https://www.regjeringen.no/globalassets/upload/bld/til-barnets-beste—samarbeid-mellom-barnehagen-og-barneverntjenesten.pdf

https://www.helsedirektoratet.no/rundskriv/samarbeid-mellom-barneverntjenester-og-psykiske-helsetjenester-til-barnets-beste

2.4 سازماندهی همکاری های بین بخشی

در نهایت، در فصل 2.4 سرپرست، نمونه هایی از ساختارهای مختلف همکاری آورده شده است. این در ابتدا مثبت است، اما مستلزم آن است که اداره بهداشت نروژ کارهای مقدماتی را برای تأیید نمونه های ارائه شده انجام دهد. هنگامی که ساختارها از طریق یک راهنمای ملی مثال می زنند، باید انتظار داشت که اینها مدل هایی هستند که اثر، مدت زمان مستند دارند یا در بخش معینی از شهرداری ها گسترده شده اند. واکنش مادران شیر به این واقعیت است که اداره بهداشت نروژ به "مدل سوراخ" اشاره کرده است. راهنما موارد زیر را بیان می کند: 

  • «مدل سوراخ الگویی برای همکاری سیستماتیک برای کودکان و نوجوانان است و بر پایه "هم آفرینی" بین ساکنین و کارکنان در خدمات مختلف (خدمات مامایی، مرکز بهداشت و سرویس بهداشتی مدرسه، خدمات فیزیوتراپی، روانشناس شهرداری، خدمات روانشناسی آموزشی، کودک) است. خدمات رفاهی، NAV، ابتکارات برای معلولان، مدارس و مهدکودک ها). 

مدل Hole حتی در شهرداری Hole مورد استفاده قرار نمی گیرد و به عنوان پیشینه ای برای ساختارهای همکاری خوب بسیار مناسب است. شیر مادران می خواهند که مثال و پیوند حذف شود، زیرا بیش از آنکه راهنمایی کند، گمراه می کند. 

نمونه هایی از دستورالعمل ها و راهنماهای همکاری بین بخش ها:

https://www.helsedirektoratet.no/veiledere/parorendeveileder

https://www.helsedirektoratet.no/retningslinjer/palliasjon-til-barn-og-unge

https://www.helsedirektoratet.no/veiledere/gode-helse-og-omsorgstjenester-til-personer-med-utviklingshemming

https://www.helsedirektoratet.no/veiledere/barn-og-unge-med-habiliteringsbehov/Barn%20og%20unge%20med%20habiliteringsbehov%20%E2%80%93%20Veileder.pdf/_/attachment/inline/ab46edad-6c58-4c23-9115-9d77893d9cad:051362bf85ad243bdab308e68c52d3d4e1633e67/Barn%20og%20unge%20med%20habiliteringsbehov%20%E2%80%93%20Veileder.pdf

3. همکاری در سطح فردی

3.1 خدمات رفاهی باید در صورت لزوم همکاری کند

«اقتضای وجوب نباید به طور دقیق تفسیر شود. این نیازهای کلی هر کودک، جوان و خانواده است که تعیین کننده است که آیا خدمات بهزیستی وظیفه همکاری دارند یا خیر. 

حتی اگر نیاز به کمک کوتاه مدت باشد، ممکن است همکاری لازم باشد. بنابراین الزامی نیست که این نیاز دائمی باشد یا در چند ماه یا سال معین طول بکشد.» 

بدون هیچ مثالی، در مورد مواردی که "به شدت تفسیر نشده" می شود، میزان زیادی از صلاحدید و درجه زیادی از رفتار متفاوت شهرداری را دعوت می کند. برای اینکه والدین بتوانند خود را در راهنما جهت دهی کنند، باید نمونه های واضحی از آنچه قرار است درج شود وجود داشته باشد. 

نمونه هایی از موقعیت هایی که ممکن است همکاری لازم باشد: 

  • «برخی از کودکان و جوانان نیازهای گسترده و منظمی به خدمات بهداشتی و مراقبتی در زندگی روزمره مدرسه دارند. نمونه هایی از این نیازها می تواند دارو، تغذیه لوله ای، جابجایی تجهیزات پزشکی و غیره باشد. برای مثال، برخی از دانش آموزان ممکن است در مدرسه دچار حملات آسم یا صرع شوند. همکاری بین مدرسه و خدمات بهداشتی و درمانی ضروری است تا به نیازهای دانش آموز در زندگی روزمره مدرسه رسیدگی شود. 

تشخیص ها و شرایطی که در اینجا به عنوان مراقبت های بهداشتی در مدارس مثال می زنند بسیار محدود هستند. در بسیاری از موارد که دسترسی به آنها در شهرداری ها سخت ترین است، کودک در زندگی عادی روزمره خود نیازهای بسیار پیچیده ای به مراقبت های بهداشتی دارد، مانند دسترسی به اکسیژن، تغذیه وریدی، پشتیبانی مداوم تنفس، نظارت 1:1 برای تشنج، دیابت کنترل‌نشده و غیره. در مورد همکاری لازم برای ایجاد طرح‌های اورژانسی پایدار/طرح‌های اورژانسی در اطراف خانواده یا کودک فردی گفته نشده است، به طوری که در صورت لزوم، راه‌حل‌های اورژانسی و پشتیبان به سرعت اجرا شوند، در حالی که خانواده بعد از آن بینش لازم را داشته باشد. ، از قبل با اقدامات اضطراری که اجرا می شود موافقت کرده و نظر دارد. 

همچنین باید به نمونه‌های سابقه‌ای اشاره کرد که در آن امکان دستیابی به یک منطقه مشترک بین مدرسه و بهداشت وجود داشته است، مانند دسترسی به BPA در زندگی روزمره مدرسه. همچنین اشاره می شود که نمونه هایی از مهدکودک روزانه حتی در راهنما در این زمینه ذکر نشده است. 

  • «در برخی موارد، خانواده از چندین سرویس دهنده خدمات دریافت می کنند. برخی از خدمات برای کودکان و برخی دیگر برای والدین است. ممکن است کودک دارای چالش های روانی، کم بهره مندی از آموزش و بروز اختلافات عمده در خانواده باشد. به کودک آموزش ویژه داده می شود، مدرسه در تلاش است تا یک مدرسه جایگزین را ترتیب دهد و کودک یک کلاس در BUP داشته است. با توجه به سطح بالای درگیری در خانه، خانواده از خدمات حمایت از کودکان در قالب راهنمایی والدین کمک می گیرند. مادر در یک دوره کار محور زیر نظر NAV شرکت می کند. مادر در تلاش است تا علاوه بر حضور در دوره، توافقات با مدرسه، خدمات حفاظت از کودکان و BUP را پیگیری کند. سرپرستش در NAV به او گفته است که اگر در دوره توافق شده شرکت نکند، پول ابتکار عمل را از دست خواهد داد و خطر از دست دادن جایگاه خود را در دوره از دست خواهد داد. در چنین مواردی، هماهنگی خدمات و پیگیری برای والدین ضروری است تا کودک یا جوان از هر یک از ارائه دهندگان خدمات، پیشنهاد خدمات خوبی دریافت کند.'

Løvemammaen اشاره می کند که داشتن نمونه هایی مناسب است که نشان دهد خانواده ها از چندین ارائه دهنده خدمات خدمات دریافت می کنند. از سوی دیگر، توزیع ناهنجاری در این امر وجود دارد که حمایت از کودک، خدماتی است که در درجه اول به عنوان یک نهاد راهنما مشخص می شود. در بسیاری از موارد، این سرویس بهداشتی تخصصی است که بهترین دانش و تخصص را در مورد یک کودک دارد، اما راهنمایی ها این واقعیت را که شهرداری می تواند به توصیه هایی که مثلاً از پزشک ارشد بخش اطفال دریافت می کند نادیده بگیرد مشکلی ایجاد نمی کند. در یک بیمارستان درمانی حمایت از کودکان در مورد کودکانی که به شدت بیمار هستند تخصص ندارد. بنابراین، آنها نمی توانند راهنمایی ارائه دهند، زیرا این کودکان دارای شرایط پزشکی پیچیده ای هستند که نیاز به رویکرد حرفه ای کاملاً متفاوت با حمایت از کودکان دارد.

3.2 برنامه ریزی و اجرای همکاری

در ابتدای فصل، هدف از "همکاری به نفع کودکان". خوب است که راهنما شامل بخشی باشد که در عمل برای کودک بهترین است و چه جنبه هایی از چنین ارزیابی ممکن است باشد. با این حال، چنین ارزیابی و تمرکزی باید با وضوح بیشتری ارائه شود و فضای بیشتری برای اطمینان از اینکه بهترین منافع کودک به عنوان یک ملاحظات اساسی در نظر گرفته می شود، داده شود. همانطور که در حال حاضر است، ما باید مشتاقانه منتظر یافتن بخش باشیم "بهترین منافع کودک" که در زیر عنوان پنهان شده است "برنامه ریزی و اجرای همکاری". بهترین منافع کودک باید یک عنوان جداگانه در راهنما داشته باشد، هم در حین همکاری در سطح سیستم، که Løvemammaene در زیر به آن اشاره می کند. فصل 2، و همچنین اینجا در فصل 3 همکاری در سطح فردی

علاوه بر بخشی که اکنون در زیر قرار دارد "بهترین منافع کودک"، باید بیان شود که ارزیابی منافع کودک باید فردی، ملموس و کتبی باشد. انجام بهترین ارزیابی کودک در عمل به این معنی است که شما باید موارد زیر را انجام دهید: 

  • ارزیابی ملموس و اختیاری از آنچه به نفع کودک در این موضوع است. ارزیابی از چندین عنصر تشکیل شده است که باید در هر مورد جداگانه سنجیده شود. در اینجا باید تمام جنبه های مربوط به موقعیتی که کودک در آن قرار دارد، نیازهای کودک و بهترین راه حل برای کودک را در نظر بگیرید. 
  • پس از اینکه تصمیم گرفتید چه چیزی برای کودک خاص بهتر است، بهترین منافع کودک باید با ملاحظات دیگر سنجیده شود. مصلحت کودک باید یک ملاحظات اساسی باشد و بنابراین سنگینی می کند، اما باید با سایر عوامل در این مورد سنجیده شود. هر چه بهترین منافع کودک از راه حلی خاص حمایت کند، کنار گذاشتن آن بیشتر نیاز دارد. 
  • در نهایت، محتوای ارزیابی بهترین منافع کودک باید نشان داده و مستند شود. در اینجا وزن ملاحظات مختلف را توضیح می دهید و به توجیه، نتیجه گیری یا تصمیم اشاره می کنید.

وقتی صحبت از عناصری در ارزیابی می شود که به نفع کودک است، Løvemammaene موارد زیر را به لیست موجود اضافه می کند: 

  • حق تحصیل کودک.

حق شنیده شدن کودک 

«بهزیستی باید تضمین کند که کودک، جوان و والدین بتوانند نیازها، خواسته‌ها و دیدگاه‌های خود را بیان کنند. کودکان و نوجوانان حق ابراز وجود دارند، اما هیچ تعهدی ندارند."  

سرپرست برای صحبت با کودکان و نوجوانان توصیه می کند، اما هیچ اشاره ای به این موضوع نشده است ماده 13 کنوانسیون حقوق کودک که تأیید می کند که کودکان می توانند نظرات خود را به روش های مختلف بیان کنند. این مقاله رهنمودهای روشنی برای تنوع گوش دادن به صدای کودک تعیین می کند. 

کودک حق آزادی بیان دارد. این حق شامل آزادی جستجو، دریافت و انتقال اطلاعات و عقاید از هر نوع بدون توجه به مرزها، خواه به صورت شفاهی، کتبی یا چاپی، به شکل هنری یا از طریق هر وسیله بیانی که کودک انتخاب می کند، خواهد بود.

«کودکان دارای معلولیت ممکن است آسیب‌پذیری بیشتری در مورد حق شنیده شدن و مشارکت داشته باشند. خدمات باید اطمینان حاصل کنند که فقط والدین یا سرپرستان کودکان و نوجوانان دارای معلولیت نیستند که اطلاعات را دریافت می کنند و اجازه مشارکت دارند، و این اطلاعات با سن، بلوغ و ناتوانی کودکان و جوانان تطبیق داده می شود. خدمات همچنین باید ارزیابی کنند که آیا نیاز به کمک مترجم، ASK (ارتباطات تکمیلی جایگزین) یا موارد مشابه وجود دارد یا خیر.

همچنین ببینید: 

راهنمای کنوانسیون سازمان ملل متحد در مورد حقوق افراد دارای معلولیت (CRPD) (bufdir.no)"

عدم تسهیل با ASK باید به عنوان نقض کنوانسیون حقوق کودک و حق کودک برای شنیده شدن در راهنما مشخص شود. 

برای مثال، ممکن است کودکی بخواهد تعداد شرکت کنندگان در جلسات همکاری را محدود کند تا مشارکت فعالانه و بیان نظرات خود آسان تر شود. در این صورت ممکن است مهم باشد که فقط مرکزی ترین خدمات رفاهی در جلسات شرکت کنند، حتی اگر لازم باشد چند تن از خدمات رفاهی به روش های دیگر در این همکاری شرکت کنند. » 

به نظر می رسد مشخص نیست که آیا حق محدود کردن تعداد شرکت کنندگان از این منظر نیز حقی است که برای والدین اعمال می شود یا خیر. والدین و خود کودک در تعیین اینکه چه کسی اطلاعات را دریافت می کند و چگونه این اطلاعات به اشتراک گذاشته می شود، سهم زیادی دارند. سرپرست باید در این مورد چیزی بگوید، و اینکه چگونه هماهنگ کننده کودکان می تواند تا حدی اطلاعات مربوطه را در مورد موضوع/عرصه ای که دقیقاً آن بازیگر باید بداند، منتقل کند. ممکن است برای کودک و والدین مشکل باشد که بسیاری از افراد دور یک میز بنشینند و درباره جزئیات صمیمی صحبت کنند، به عنوان مثال. در مورد مراقبت، بی اختیاری و غیره، که فقط تعداد کمی از شرکت کنندگان به اطلاعات نیاز دارند تا بتوانند خدمات خود را به کودک ارائه دهند. امروزه بسیاری از والدین متوجه می شوند که تمام اطلاعات مربوط به فرزندشان صرف نظر از اینکه به این اطلاعات نیاز دارند یا نه، با همه به اشتراک گذاشته می شود. یک مثال می تواند این باشد که یک فرد جوان از قرص های ضد بارداری استفاده کند. یک فیزیوتراپیست یا کاردرمانگر یا مدرسه برای انجام بخشی از کار خود در مورد کودک نیازی به دانستن این موضوع ندارند. 

راهنما هیچ مثالی از نحوه به دست آوردن موارد فوق به عنوان مثال ارائه نمی دهد. با تقسیم جلسات به دو بخش، جایی که کودک مورد نظر در بخش هایی از جلسه شرکت می کند و با شرکای همکاری که طبیعی است. در برخی موارد، یک جلسه جداگانه برای کودک با هماهنگ کننده کودکان قبل و/یا بعد از جلسه می تواند راه حل مطلوبی باشد.

نمونه هایی (همکاری در سطح فردی)

مجدداً خاطرنشان می شود که هر دو نمونه توصیف شده عمدتاً شامل خدمات حمایت از کودک به عنوان ارائه دهنده خدمات مرکزی می شود. در مورد دفاتر رسیدگی به پرونده مانند دفتر تخصیص و خدمات مشابه، خدمات بهداشتی تخصصی و نهادهای حقوقی مانند نمایندگان بیماران، سازمان های داوطلبانه، مراکز صلاحیت و غیره توضیحاتی وجود ندارد. 

هنگامی که کودک 18 ساله شد، کمک هزینه مراقبت (شرایط NAV بیماری جدی و ناتوانی رشدی است، که بسیاری از افرادی که کمک هزینه مراقبت را دریافت می کنند در 18 سالگی خود نمی پردازند)، کمک هزینه (فارغ التحصیل شده به نرخ 1) و کمک هزینه مراقبت (مرخصی رفاهی همراه با مرخصی). پرداخت ناپدید می شود) کاهش می یابد یا در طول شب ناپدید می شود. بسیاری از این جوانان در خانه زندگی می کنند و در یک انتقال طبیعی به بزرگسالی همراه هستند. اگر شهرداری جبران نکند و به خوبی با خانواده همکاری کند تا امکان انتقال فراهم شود، آنگاه فرد جوان تقریباً مجبور به مسکن با کارکنان می شود. اینها اغلب افراد جوانی هستند که با پشتیبانی عملکردی، VTA یا مراقبت روزانه، که هم نیاز به برنامه ریزی و هم همکاری دارد، کار را ادامه می دهند. همچنین یک مورد مفقود با شرح گذار به سن قانونی در راهنما وجود دارد.

پیشنهاد برای مورد: انتقال به سن 18 سالگی:

Brage مبتلا به CP است، اما با کمک و پیگیری مناسب می تواند به بسیاری از چیزها در زندگی تسلط یابد. او به تازگی دبیرستان را با وظایف منظم و یک دستیار مدرسه که در بهداشت جسمی و شخصی و در محیط های اجتماعی کمک کرده است، به پایان رسانده است که باعث شده براژه دوستان بیشتری در کلاس خود داشته باشد. 
از آنجایی که Brage تحصیلات خوب و پایداری داشته است، والدین هر دو توانسته اند شغل تمام وقت داشته باشند و ارتباطی با زندگی کاری داشته باشند که برای آنها مهم بوده است. Brage همچنین 6 ساعت در هفته با پشتیبانی تماس دارد. پسر 25 ساله ای هست که دوست خوبی شده است. او هر سه شنبه براژ را به سپاه خود می برد و هر پنجشنبه براژ با یک فیزیو در شهرداری تمرین می کند. شنبه های در میان آنها فعالیت های مختلفی مانند سینما، موزه، آشپزی برای خانواده و غیره انجام می دهند.

Brage بسیار اجتماعی است و مشتاقانه منتظر شروع یک برنامه مراقبت روزانه توسط شهرداری است. در آنجا او یک جامعه پیدا می کند، کار می کند و می تواند درآمد کسب کند. اما شهرداری BPA را رد می‌کند و در عوض پیشنهاد می‌دهد که Brage را می‌توان در خانه نگهداری کرد. شهرداری معتقد است که خانه سالمندان به همان اندازه پیشنهاد خوبی برای براژ دارد، زیرا فعالیت های مختلفی در طول روز انجام می شود. بریج هنوز نمی‌خواهد حرکت کند، و والدین می‌خواهند براژ همچنان از طریق مهدکودکی که حقوق می‌دهد احساس تسلط داشته باشد. یک هماهنگ کننده در شهرداری در روزی که براژ 18 ساله شد ناپدید شد. براژه خارج از تمام دستگاه های شهرداری است که در کودکی و جوانی از او پیروی کرده اند و حالا هیچکس در شهرداری او را نمی شناسد. انتقال هرگز آماده نشد، زیرا والدین فکر می کردند که این اتفاق به طور خودکار در شهرداری رخ می دهد و اصراری بر جلسات انتقال نداشته اند. پیشنهاد خوب مدرسه و ترتیب تماس با پشتیبانی منجر به اعتماد بالای والدین به شهرداری شده است و آنها اکنون در ضرر هستند. 

از آنجایی که Brage در غیر این صورت سالم است، والدین حق دریافت پول مراقبت از NAV را ندارند و کمک هزینه مراقبت از شهرداری را نیز دریافت نمی کنند، زیرا شهرداری معتقد است که آنها باید پیشنهاد خانه مراقبت را بپذیرند. پدر باید از محل کار خود مرخصی بدون حقوق بگیرد تا با براژ در خانه باشد. بعد از چند ماه، پدر از اینکه مجبور است در همه چیز به پسرش کمک کند خسته می شود. خود بریج نیز به دلیل اینکه دیگر در مدرسه نیست، یا مجبور است برای کار در مهدکودک باشد، بسیار مورد تشویق قرار می گیرد، بنابراین با مشکلات افسردگی دست و پنجه نرم می کند و در مرخصی استعلاجی است. شکایت در مورد BPA در مجموع 1 سال و 9 ماه طول می کشد که در نهایت مدیر دولتی با خانواده موافقت می کند و شهرداری را تشویق می کند تا در مورد BPA تصمیم بگیرد تا براژ بتواند تا حد امکان مستقل و آزاد زندگی کند.

4. الزام هماهنگی برای شهرداری

4.1 شهرداری باید مشخص کند که کدام سرویس بهزیستی هماهنگ می کند

«تعهد به هماهنگی مسئولیتی را برای شهرداری ایجاد می‌کند تا اطمینان حاصل کند که دریافت‌کننده خدمات منفرد یک پیشنهاد خدمات هماهنگ دریافت می‌کند. 

تعهد هماهنگی زمانی اعمال می شود که خدمات انجام شده باشد وظیفه همکاری در سطح فردی. وظیفه هماهنگی باید اطمینان حاصل کند که یک سرویس شهری مسئولیت اصلی هماهنگی خدمات را بر عهده دارد. 

این شهرداری است و نه تک تک خدمات شهری که وظیفه هماهنگی را دارد. در بسیاری از موارد، مشخص است که کدام سرویس بهزیستی مسئول هماهنگی ارائه خدمات است، مثلاً زمانی که یک خدمت بیشترین ارتباط را با کودک یا جوان دارد.»

درک مقدمه برای کودکان، جوانان و خانواده های آنها و همچنین برای کارکنان شهرداری پیچیده به نظر می رسد. در همین قسمت اشاره شده است که این «شهرداری» است که وظیفه هماهنگی را بر عهده دارد و در عین حال به عنوان وظیفه محل اشتغال فردی یاد می شود. به نظر نمی رسد که کارمند شهرداری یا مدیر شهرداری محل خدمت فردی باید این وظیفه هماهنگی را در اجرای پیشنهاد خدمت مدیریت و مراقبت کند. 

4.2 شهرداری خود انتخاب می کند که چگونه می تواند مسئولیت هماهنگی را انجام دهد

«هیچ ضوابط عمیقی در قانون یا آیین نامه ای وجود ندارد که الزاماتی را برای نحوه رسیدگی شهرداری به مسئولیت هماهنگی تعیین کند. طبق قانون شهرداری، این خود شهرداری است که تصمیم می گیرد. این به شهرداری فضایی برای سازگاری های محلی با توجه به شرایط و نیازها می دهد. 

مدیر شهرداری دارای اختیار تصمیم گیری است و می تواند این اختیار را به عنوان مثال به یک واحد هماهنگ کننده یا به یک واحد ستادی و پشتیبانی در حوزه آموزش و پرورش تفویض کند.  

مهم این است که در هر شهرداری مشخص شود که در صورت عدم موافقت خود بهزیستی چه کسی برای هماهنگی تصمیم گیری می کند تا بچه ها، جوانان و والدینشان بدانند در صورت عدم هماهنگی به چه کسانی مراجعه کنند. 

Løvemammaene تأکید می‌کند که فصل هماهنگی برای شهرداری در هیچ کجا بیان نمی‌کند که شهرداری‌ها، والدین یا سایر ارگان‌ها در صورت عدم هماهنگی، اگر هماهنگی کار نمی‌کند، یا اگر با دیدگاه خود ارائه نمی‌شوند، چه کاری باید انجام دهند. این واقعیت که قوانین یا مقررات دقیقی در مورد حفاظت از مسئولیت هماهنگی وجود ندارد، اختلافات بسیار بزرگ شهرداری را نیز تقویت خواهد کرد. در شهرداری هایی که در وهله اول این امر برای والدین دشوار بود، مشاور هیچ گونه تسکینی در مسئولیت سنگین هماهنگی و مسئولیت شکایت که فقط برای تصمیم گیری در چارچوب حقوق آنها بر عهده والدین تحمیل می شود، نخواهد داشت. همچنین در مورد چگونگی خانواده ها بسیار کم می گوید نه باید در معرض بحث اختلاف نظر در شهرداری قرار گیرد یا اینکه چگونه بر آنچه که توسط مرجع تصمیم گیری تفویض شده تصمیم می گیرد، تأثیر می گذارد. 

این راهنما، همانطور که امروز وجود دارد، هیچ پاسخی به اینکه والدین از وظایف هماهنگی یا خدمات به عنوان هماهنگ کننده کودک چه انتظاراتی می توانند داشته باشند، یا در صورت عدم موفقیت چگونه شکایت کنند، نمی دهد. همچنین در راهنما مشخص نشده است که این شکایات توسط چه کسی باید رسیدگی شود یا به پرونده چگونه رسیدگی می شود. مهم است که ناظر نیز این بخش را برای اطمینان از امنیت قانونی والدین و فرزندان مشخص کند.

همچنین به نظر نمی رسد که چگونه شهرداری ها باید روشن کنند که آیا اختیارات تفویض اختیار توسط مدیر شهرداری حفظ شده است یا به یک واحد هماهنگ کننده تفویض شده است. همچنین مشخص نیست که اگر واحد هماهنگ کننده یک نهاد عملیاتی در شهرداری نباشد، به چه کسی می توان اختیار تفویض داد. 

مهم است که ناظر شهرداری را تشویق کند تا افراد تماس دائمی را در بخش های مختلف شهرداری ایجاد کند که والدین، کودک و هماهنگ کننده می توانند با آنها ارتباط برقرار کنند.

نگرانی در مورد عدم کمک مناسب در پیگیری با توجه به وظیفه هماهنگی و سایر مقررات مربوط به هماهنگی و هماهنگی: 

Løvemammaen بارها تاکید کرده اند که چندین شهرداری وجود دارند که به تعهداتی که در قانون دارند، برای تسکین والدین و جلوگیری از خدمات غیرمسئولانه و بارگذاری بیش از حد، عمل نمی کنند. تصمیمات شهرداری اغلب با جمله بندی آنها مشخص می شود خدمات مسئول، بدون اینکه مشخص کند منظور شهرداری از الزام سلامت چیست. ممکن است بین آنچه که سرویس بهداشتی متخصص توصیه می‌کند و معتقد است مراقبت‌های بهداشتی مناسب در خانه است و تصمیمات واقعی شهرداری‌ها فاصله زیادی وجود دارد. به دفاتر اداری خدمات بهداشتی و درمانی مسئولیتی داده شده است که در زندگی افراد دخالت می کند.

ما به ویژه در مورد خانواده‌هایی با پیشینه مهاجر نگران هستیم، زیرا موانع زبانی و درک فرهنگی باعث می‌شود این خانواده‌ها با وجود کودکانی که نیاز جدی و اساسی به کمک دارند، کمک بسیار کمی دریافت کنند یا هیچ کمکی دریافت نکنند. خانواده هایی که در کارمان با آنها ملاقات می کنیم و ملاقاتی که این خانواده ها با سیستم امدادی داشته اند تا زمانی که به سراغ ما آمده اند را فقط می توان تبعیض آمیز توصیف کرد. راهنما باید به مسئولیت ویژه ای برای دستگیری، مراقبت و پیگیری دقیق این خانواده ها اشاره کند. شیر مادران معتقدند که بخش جداگانه ای در مورد این گروه باید در راهنما گنجانده شود که شامل:

  • موانع زبان 
  • خدمات ترجمه
  • تفاوت های فرهنگی، تابو
  • درک مکان سیستم و سرویس
  • موردی که با دیدگاه اقلیت سروکار دارد
  • شهرداری‌ها/منطقه‌هایی با نسبت بالایی از خانواده‌های با پیشینه مهاجر
  • شرکا/سازمان های مرتبط (مانند Abloom، LDO)

مورد پیشنهادی: خانواده هایی با سابقه مهاجرت: 

حلیمه به دلیل نقص ژنی نادر و جدی دارای یک نوع چند منظوره است. او 15 سال سن دارد و برای همه چیز از نظافت، لباس پوشیدن و غذا دادن به کمک نیاز دارد. او باید 24/7 تحت نظارت باشد زیرا دائماً خود را در معرض خطر قرار می دهد، هر شب چندین ساعت بیدار است و انواع اشیاء و چیزها را در دهان خود می گذارد. او دختر مهربانی است که دوست دارد خواهر و برادرش با او شوخی کنند یا موهایش را زیبا کنند. 
پدر حلیمه 10 سال است که مجبور بوده ماهیانه 150-200% کار کند تا خانواده 5 نفره او توانایی زندگی را داشته باشند. حلیمه دو خواهر بزرگتر دارد، یکی 17 ساله و دیگری 19 ساله. مادر حلیمه به خوبی به زبان نروژی صحبت نمی کند، زیرا او پس از 10 سال پیش که وارد کشور نروژ شده اند، هرگز فرصت تحصیل نروژی یا کار در نروژ را نداشته است. مادر مجبور است تمام وقت خود را در خانه بگذراند تا از حلیمه مراقبت کند. 

فقط 2 سال طول کشید تا مادر حلیمه با شهرداری (از جمله واحد هماهنگی یا دفتر تخصیص) تماس گرفت، علیرغم اینکه توانبخشی کودکان هم به شهرداری و هم به مرکز بهداشت ارسال می کرد. 

به مدت 2 سال، سرویس بهداشتی تخصصی معتقد بود که حلیمه تحت مراقبت شهرداری است زیرا مشکلات ارتباطی مادر زمانی که او سعی کرد بگوید که فقط پرستار بهداشت مدرسه است که با او تماس داشته است. هنگامی که سوء تفاهم کشف می شود، یک مددکار اجتماعی در حوزه توانبخشی درگیر می شود و به مادر کمک می کند تا جزئیات تماس و فرم درخواست خدمات عمومی را پیدا کند.

حلیمه پس از آن در یک مدرسه ویژه بدون اطلاعات بیشتر در مورد خدمات شهری قرار گرفت. در مدرسه خاص به خوبی کار می کند و حلیمه رشد می کند، بنابراین حتی با وجود اینکه مادر اطلاعاتی دریافت می کند که چندین انتخاب در مدرسه وجود دارد، او می خواهد حلیمه در مدرسه ای که برای دو سال تحصیل کرده است ادامه دهد. سپس مادر برای BPA بعد از مدرسه و یک آخر هفته در ماه با یک امدادگر خصوصی (دوست مادر) درخواست می دهد. حلیمه طرد می شود! در عوض، خوابگاه کودکان 24/7 یا 2 ساعت در هفته با تماس با پشتیبانی ارائه می شود. مادر موافقت می کند که از تماس پشتیبانی کند زیرا می خواهد کوچکترین دخترش در خانه بماند. 

تنها اکنون که حلیمه 15 ساله شده است، بدون هیچ گونه افزایشی در تماس با پشتیبانی، یا هیچ گونه پیشنهادی برای پرداخت دستمزد در قبال حجم عظیم کاری که مادر انجام می دهد، مادر با یک سازمان داوطلبانه تماس گرفته است. در آنجا به او کمک می شود تا برای BPA درخواست دهد و دوباره به طور خصوصی خودش را تسکین می دهد. همچنین درخواستی برای کمک هزینه مراقب برای ساعاتی که ممکن است تحت پوشش BPA و امداد نباشد، ارسال می شود. شهرداری همچنین به دلیل خدمات غیرمسئولانه و سلب مسئولیت برای 10 سال طولانی که خانواده بدون کمک بوده است، به مدیریت دولتی گزارش می شود. سپس حلیمه در نهایت یک هماهنگ کننده پیدا می کند که به سرعت وارد صحنه می شود و شروع به ترسیم نیازهای حلیمه و بقیه اعضای خانواده می کند و می تواند به راحتی از برنامه های خدمات عمومی پشتیبانی کند.

هنگامی که مادر مجبور است خریدهای هفتگی را انجام دهد، خواهران مجبور بوده اند به نگهداری از کودک کمک کنند و در اکثر مواردی که خدمات مترجم هرگز وصل نشده است، مجبور بوده اند به عنوان مترجم عمل کنند. به مدت 10 سال، مادر از زندگی کاری و توانایی یادگیری زبان نروژی کنار گذاشته شده است، و هر سه فرزند کودکی خود را در نتیجه فشار بیش از حد بر خانواده از دست داده اند.

همچنین ببینید:

https://abloom.no/

https://www.ldo.no/

https://www.pasientogbrukerombudet.no/

https://lovemammaene.no/hjelpetjenesten/

نگرانی در مورد خانواده هایی با عدم اطمینان قانونی.

اطمینان حقوقی در مورد محافظت از فرد در برابر سوء استفاده یا خودسری از سوی مقامات و در مورد مدیریت صحیح پرونده و الزامات محتوای تصمیمات است. اطمينان حقوقي در زمان راه اندازي سيستم تجديدنظر و عدم اختيار مدير دولتي، نشان دهنده اعمال قدرتي نيست كه چند خانواده با كارهاي مراقبتي سنگين در معرض آن هستند. خانواده ها برای داشتن یک زندگی قابل گذران در دام کمک مردم هستند. وقتی شهرداری به وظایف خود رسیدگی نمی کند و به شدت شکست می خورد، مدیر دولتی فاقد اختیار واقعی برای کناره گیری است.

توصیه می کنیم نامه اعلان را که قبلا ارسال شده است را به طور کامل مطالعه کنید:

https://lovemammaene.no/alvorlig-varsel-om-manglende-rettssikkerhet/

Løvemammaen اشاره می کند که ناظر فاقد راهنمایی در مورد رسیدگی، مسئولیت و حق تجدید نظر در مورد خدمات نامناسب، و در صورت عدم اطمینان قانونی برای خانواده های آسیب دیده است. زمانی که یکی از گروه های هدف مربی، والدین هستند، این را یک نقص بسیار جدی می دانیم. 

از آژانس هایی که باید در راهنما به عنوان آژانس های کمک کننده ممکن در مورد حقوق مراجعه کنند، عبارتند از: 

بازرس برابری و تبعیض (LDO)

https://www.ldo.no/ombudet-og-samfunnet/ombudets-arbeid/veiledningstjenesten/

سازمان مشترک معلولان (FFO) 

https://ffo.no/rettighetssenteret/

سرویس کمک مادران شیر:

https://lovemammaene.no/hjelpetjenesten/ 

نماینده بیمار و کاربر: 

https://www.pasientogbrukerombudet.no/

5. هماهنگ کننده کودکان

حق هماهنگی کودک - شرایط: 

«باید یک ارزیابی کلی از وخیم بودن وضعیت کودک یا جوان انجام شود. موضوع ارزیابی این است که این وضعیت از نظر اختلال در عملکرد و مهارت های مقابله ای، ناتوانی، توسعه بیماری، درد یا کاهش بیان زندگی به چه چیزی منجر می شود. اینکه آیا این وضعیت منجر به از دست دادن عملکردهای مهم بدن یا حواس می شود، یکی از موضوعات اصلی است. دانش موجود در مورد شرایط مربوطه باید در ارزیابی کلی گنجانده شود. 

موانع فیزیکی در رشد زندگی می تواند پیامدهایی را هم از نظر روانی و هم از نظر اجتماعی به دنبال داشته باشد. بیماری روانی همچنین می تواند منجر به انزوای اجتماعی و کاهش فعالیت بدنی شود. ترکیبی از بیماری، آسیب یا اختلال در عملکرد می تواند منجر به این شود که این بیماری به طور کلی جدی تر در نظر گرفته شود. 

در ارزیابی، می‌توان به این نکته نیز توجه کرد که درمان این بیماری تا چه حد پیچیده است یا چه تخصص‌های بهداشتی و مددکاری اجتماعی برای درمان این بیماری یا پیامدهای آن مورد نیاز است." 

اشاره می‌شود که بسیاری از کودکان با شرایط بسیار پیچیده‌ای زندگی می‌کنند، جایی که شایستگی سلامت و مددکاری اجتماعی به تنهایی نمی‌تواند معیاری برای درجه جدیت یا پیچیدگی باشد. کودکانی که به شدت بیمار هستند، با و بدون مراقبت های بهداشتی، با و بدون کارگران ماهر، با ترتیباتی که بسیار خوب عمل می کنند، زندگی می کنند، دقیقاً به این دلیل که به دستیاران آموزش های خوبی در مورد این کودک خاص داده می شود. با روابط ایمن بین کودک و دستیار و همکاری نزدیک با والدین به عنوان سرپرست، می توان از کودک در هر دو حوزه سلامت و کودک محوری/خانواده پسند مراقبت کرد. دسترسی به نمونه هایی که شهرداری ها را قادر می سازد به جای محدودیت در پیگیری و ارائه خدمات خوب، به اتاق عمل نگاه کنند، وجود ندارد. 

«لحظه هایی مانند وضعیت خانوادگی، شرایط اجتماعی-اقتصادی یا پیشینه زبانی و فرهنگی شاید است در ارزیابی کلی نیاز کودک به خدمات پیچیده یا هماهنگ مهم است. نیازهای کودک می توان باید همچنین در چارچوب وظایف کلی مراقبت و مراقبت خانواده ارزیابی می شود. در مواردی که در برقراری شرایط شک وجود دارد اما وضعیت خانواده بسیار سخت است. آیا می تواند درست باشد  شهرداری باید در ارزیابی بر وضعیت کلی خانواده تاکید کنید. کودک نیز بدون توجه به وضعیت خانواده می تواند این شرط را انجام دهد».  

تفاوت های بسیار زیادی در شهرداری وجود دارد که مربوط به میزان انجام ارزیابی های کلی به اندازه کافی است. باید نمونه‌هایی از این ارزیابی‌های کلی وجود داشته باشد، و اگر ارزیابی کلی به اندازه کافی خوب نباشد، والدین می‌توانند به کجا مراجعه کنند. در این راهنما، اداره بهداشت نیز باید عبارت را تا حد زیادی از can and should، به must and must تغییر دهد.

5.2 شهرداری باید هماهنگ کننده کودکان را پیشنهاد دهد

«الزام پیشنهاد هماهنگی کودک به شهرداری اضافه شده است قانون خدمات بهداشتی و مراقبتی § 7-2 الف

واحد هماهنگ کننده در شهرداری مسئولیت کلی تعیین، آموزش و نظارت بر هماهنگ کننده های کودکان را بر عهده دارد. 

از طریق تعیین یک هماهنگ کننده کودکان، که مسئول تعیین می شود هماهنگی خدمات برای کودک

به نظر نمی رسد که این امر چه عواقبی برای شهرداری هایی خواهد داشت که هماهنگ کننده کودک را پیشنهاد نمی کنند، و نه به جایی که والدین می توانند در صورتی که شهرداری هنوز برای کسی هماهنگ کننده کودک ارائه ندهد، مراجعه کنند. به نظر نمی رسد شهرداری چه تعهدی برای مستندسازی عدم ارائه خدمات، یا کمک به والدینی که حق خود را انجام نمی دهند، در شکایت به مدیر دولتی دارد. 

زمانی که شهرداری از نیازهایی آگاه است که ممکن است این حق را به یک هماهنگ کننده کودکان بدهد، شهرداری باید به ابتکار خود خانواده را در مورد حق راهنمایی کند و برای ارزیابی حقوق در جایی که خانواده بخواهد ابتکار عمل کند. 

شهرداری باید در مورد هماهنگ کننده کودکان به صورت کتبی به همراه توجیه و اطلاعات مربوط به حق تجدید نظر تصمیم گیری کند. تصمیم باید در یک سیستم مدیریت پرونده مناسب مستند شود.

هیچ اطلاعاتی در مورد پیامدهای این امر برای شهرداری‌هایی که راهنمایی نمی‌کنند یا ابتکار عمل را انجام نمی‌دهند، یا تصمیم کتبی درباره هماهنگ‌کننده کودکان یا دسترسی به درخواست تجدیدنظر نمی‌دهند، وجود ندارد. 

تجربه Løvemammaene، از خانواده‌های سراسر کشور، نشان می‌دهد که راه درازی در پیش است تا هماهنگ‌کننده کودک در عمل به نقشی کاربردی و قابل دسترس تبدیل شود. 

برای اینکه از طریق تعامل و هماهنگی خدمات به خانواده‌های دارای کودکان مبتلا به بیماری مزمن یا کودکان با تغییرات عملکردی کمک و آرامش واقعی در برخورد با «سیستم» داده شود، موارد زیر باید اتفاق بیفتد:

  • موقعیت های هماهنگ کننده کامل با آموزش/آموزش منظم. 
  • در شهرداری های کوچک می توان همکاری بین شهرداری ها را در نظر گرفت
  • ابزارهای دیجیتال با دسترسی به تقویمی که در بین آژانس ها تعامل دارد.
  • باید به هماهنگ کننده اختیارات کافی داده شود تا بتواند خدمات خوبی را برای خانواده ها تضمین کند.
  • چندین موقعیت هماهنگ کننده کامل برای کودکان و جوانان در خدمات بهداشتی تخصصی

اینها نکات کاملاً ضروری هستند تا اطمینان حاصل شود که تعامل و هماهنگی واقعی واقعاً از کاغذ به واقعیت منتقل می شود. 

5.3 وظایف هماهنگ کننده کودک

«وظایف هماهنگ کننده بچه ها دنبال می شود قانون خدمات بهداشتی و مراقبتی § 7-2 الف بند دوم حروف a–e.

هماهنگ کننده کودکان باید اطمینان حاصل کند که "

شیر مادران به این واقعیت واکنش نشان می دهند که تنها 5 نکته برای وظایف هماهنگ کننده کودک وجود دارد. اگر قرار است نقش هماهنگ‌کننده کودک آنطور که در نظر گرفته شده عمل کند، به طور قابل ملاحظه‌ای باید نکات بیشتری در اینجا گنجانده شود. بنابراین ما نکات کاملا ضروری را از fq اضافه کرده ایم.

الف. هماهنگی پیشنهاد کلی خدمات، 

ب- در صورت لزوم دید کلی و مشارکت فعال در حفظ مسئولیت های شهرداری داشته باشد.
پیگیری و تسهیل برای خانواده و کودک در قالب پیشنهاد یا انجام خدمات بهداشتی و درمانی و سایر خدمات رفاهی. 

ج- خانواده و کودک اطلاعات لازم و راهنمایی جامع در مورد خدمات بهداشتی و مراقبتی ارائه شده دریافت کنند. 

د- خانواده و کودک اطلاعات لازم و راهنمایی های جامع را در مورد سایر خدمات رفاهی و سازمان های بیمار و کاربر مربوطه دریافت کنند، خانواده و کودک در ارتباط با آنها راهنمایی شوند و تماس یا ارجاع به این سازمان ها صورت گیرد. خدمات یا سازمان ها و 

ه- پیشرفت در کار بر روی طرح فردی،

و. ایجاد یک گروه مسئولیت و فراخوان برای جلسات گروه مسئولیت و اطمینان از اینکه گروه مسئولیت متشکل از افراد مناسب، رهبری گروه مسئولیت، ارائه آموزش به شرکت کنندگان در IP و هماهنگی IP و همچنین پیگیری موارد توافق شده در جلسات گروه مسئولیت،

ز. شفاف سازی رضایت/وکالتنامه با والدین،

h. از طرف خانواده با آژانس های مختلف کمک رسان تماس بگیرید.

1. هماهنگ کردن قرارهای کودک با حفظ ارتباط با آژانس هایی که اطراف کودک هستند، اطمینان حاصل کنید که تا آنجا که ممکن است، چندین قرار ملاقات در یک روز (البته اگر برای کودک امکان پذیر باشد) جمع آوری شده است و به ناکافی بودن آن تشویق کنید. پیگیری،

j نقشه نیازهای کودک و خانواده - مشاهده کل وضعیت خانواده،

ک) به طور منظم با خانواده تماس داشته باشد تا بداند آیا چیزی وجود دارد که آنها به کمک نیاز دارند و بررسی کنند که چه حقوقی دارند و آنقدر با خانواده همکاری می کنند که کودک و نیازهای خانواده را بداند و به مرور زمان آنها را دنبال کند.

ل) اطمینان حاصل شود که کودک و خانواده به اندازه کافی امداد، کمک و خدمات لازم در اطراف خود دارند که به آنها آزادی و کیفیت زندگی می دهد.

م. نوشتن درخواست ها، شکایات و به دست آوردن اسناد در صورت لزوم،

سفارش تجهیزات از مرکز کمک درمانی و داروخانه (در مواردی که کمک مورد نیاز و امکان پذیر است، به عنوان مثال با سفارشات ثابت و استاندارد و خانواده هایی با موانع زبانی)،

o وفاداری خود را به کودک و خانواده داشته باشند

ص. آموزش خوبی دریافت کنید (دوره ها، آموزش مربوطه و غیره) 

q باید در قانون‌گذاری، خدمات و سیستم‌ها شایستگی داشته باشد، و علاوه بر آن در زندگی با کودکان مبتلا به بیماری‌های جدی و چالش‌های پیچیده، آگاهی از زندگی خانوادگی متفاوت، خانواده‌های دارای پیشینه مهاجر، مدیریت بحران، سوگواری، خواهر و برادر خویشاوندان، تسکین کودکان، ASK و غیره

5.4 شهرداری باید اطمینان حاصل کند که هماهنگ کننده کودکان از شایستگی و چارچوب کافی برخوردار است تا بتواند به مسئولیت های خود رسیدگی کند. 

شایستگی در نقش هماهنگ کننده کودک

«هماهنگ کننده کودکان باید باید از خدمات بهداشتی و درمانی و سایر خدمات رفاهی اطلاعات خوبی داشته باشند. هم مربوط به آموزش قبل از ورود به نقش است و هم راهنمایی و پیگیری در فرآیند یادگیری بیشتر. 

نقش هماهنگ کننده کودک را می توان صرف نظر از موضوع و صلاحیت حرفه ای انجام داد. و باید اما مجبور است بر شایستگی و پیش نیازهای واقعی فرد برای توانایی مراقبت از وظایف قانونی هماهنگ کننده کودکان تأکید می شود. عاملی که بیشتر از سایر وظایف هماهنگ کننده برای هماهنگ کنندگان کودکان برجسته است این است که آنها باید هم مراقب کودک و هم از خانواده باشند. ترکیبی از موضوع مرتبط و شایستگی حرفه ای، تجربه و شایستگی شخصی یک نقطه شروع کلیدی است. توانایی مقابله با پیچیدگی، داشتن توانایی کار به روش ساختارمند و داشتن مهارت های خوب در ایجاد روابط از ویژگی های مهم در ارزیابی تناسب هستند. "

ما دوباره به عبارتی که باید در راهنما تغییر کند اشاره می کنیم: 

شهرداری باید دوره‌ها و/یا آموزش‌های هماهنگ‌کننده کودک را تضمین کند که شامل تعامل در سطح فردی و سیستمی، قانون‌گذاری، CRPD و حقوق بشر، اخلاق، شایستگی کودک و نوجوان، و همچنین دیدگاه خانواده و خویشاوندان، خواهر و برادر عادی در خانواده‌های غیرعادی، تسکین کودکان است. ، سوگ، زندگی در آمادگی، مدیریت بحران، اقلیت های قومی/خانواده هایی با پیشینه مهاجر و مانند آن. بدون اطمینان از موارد فوق، هماهنگ کننده کودکان هرگز نمی تواند به این خانواده ها کمک کند.

همچنین همانطور که در دستورالعمل ملی تسکینی کودک توصیه شده و وزیر بهداشت نیز اشاره می کند که از هماهنگ کننده کودک انتظار می رود که چگونه و از کجا باید هماهنگ کننده کودک بتوانند در زمینه تسکینی کودک مهارت کسب کنند، بی پاسخ است.

همچنین ببینید:

https://www.stortinget.no/globalassets/pdf/innstillinger/stortinget/2022-2023/inns-202223-036s-vedlegg.pdf.

شهرداری باید چارچوب خوبی را برای کار تضمین کند

"این مسئولیت یک مدیر است که اطمینان حاصل کند که هماهنگ کننده کودکان چارچوبی برای انجام مسئولیت های خود دارد. پیش نیازهای کلیدی برای امنیت در نقش این است که هماهنگ کننده کودکان از پشتیبانی مدیریتی برخوردار باشد و این نقش در کارهای روزمره در تجارت ارزشمند و مشروع باشد. به عنوان مثال، مهم است که مدیران تشخیص دهند که هماهنگ کننده کودکان زمانی را صرف ایجاد روابط خوب و شایستگی در نقش می کند."

والدین خویشاوندی کشور نیازی به رهبرانی ندارند که برای نقشی ارزش قائل و مشروعیت بخشند، اگر آن نقش زمان یا تخصص لازم را نداشته باشد تا والدین را از کار هماهنگی عظیمی که از امروز انجام می دهند رها کند و علاوه بر آن همکاری و هماهنگی را تضمین کند. با آژانس های اطراف شما می توانید هر چقدر که می خواهید لنگر بزنید و تشویق کنید، اما در 20 سال گذشته کارساز نبوده است، بنابراین توصیه می کنیم متفاوت فکر کنید و اولویت بندی کنید. 

عدم مشاهده خواهر و برادر به عنوان بستگان در سرپرست

یک بررسی سراسری نشان می دهد که تنها 14 % از شهرداری های کشور نقشه برداری سیستماتیک از کودکان، از جمله خواهر و برادر، به عنوان بستگان را انجام می دهند. این وظیفه‌ای است که Løvemammaene معتقد است می‌توان به نقش هماهنگ‌کننده کودک در همکاری با سرویس بهداشتی مرکز بهداشت/سرویس بهداشت مدرسه اضافه کرد. دستگیری خواهر و برادرهایی که در خانواده‌هایی با فرزندانی زندگی می‌کنند که دارای بیماری یا تنوع عملکردی هستند، مهم است و شهرداری باید مسئولیت این کار را بپذیرد که نقش‌هایی در شهرداری به آنها واگذار شود که طبیعتاً با این کودکان/خانواده‌ها گفتگو می‌کنند.

تعداد فرزندان/خانواده ها به ازای هر هماهنگ کننده کودک 

«یک هماهنگ کننده کودکان نباید در قبال تعداد زیاد کودکان و خانواده ها مسئول باشد. این تعداد ممکن است بسته به نیازهای کمکی هر خانواده و فرزندان متفاوت باشد. اگر خانواده چندین فرزند دارد که به هماهنگ کننده کودک نیاز دارند، ممکن است مناسب باشد که هماهنگ کننده های کودک یک تیم تشکیل دهند."

خانواده ها به طور متوسط 19 ساعت در هفته را صرف کار هماهنگی پیرامون فرزندان خود با بیماری/تغییرات عملکردی می کنند. زمانی که شهرداری یک هماهنگ کننده کودکان را استخدام می کند، این باید به عنوان نقطه شروع در نظر گرفته شود. در شهرداری با ده‌ها خانواده با نیازهای گسترده، این ۱۹ ساعت در هفته به سرعت به بسیاری از موقعیت‌های هماهنگ کننده کامل کودک اضافه می‌شود. 

تعیین یک عدد مشخص دشوار است، زیرا خانواده هایی که به هماهنگ کننده کودک نیاز دارند نیازهای بسیار متفاوتی خواهند داشت. یک والدین مجرد با پیشینه مهاجر که دارای فرزندانی با ناتوانی های عمیق رشدی و اوتیسم هستند، به احتمال زیاد به زمان و کمک بیشتری نسبت به والدین نروژی نژادی که فرزندانی با چالش های مشابه دارند، نیاز دارند. این همیشه یک ارزیابی و تعادل است که هماهنگ کنندگان کودکان باید دانش کافی برای ایجاد آن داشته باشند. اما ممکن است ایده‌ای باشد که ببینیم سایر آژانس‌های امدادی از نظر دستورالعمل‌هایی برای مقابله با آن‌ها چه دارند، به‌عنوان مثال، حفاظت از کودکان، طبق هنجار ملی کارکنان راهنمایی، حداکثر تعداد ۱۵ مورد برای هر مدیر پرونده دارد. هنجار کارکنان تیم FACT-ung با تعداد پرونده های فعال در هر مدیر پرونده می تواند معیار نزدیک دیگری باشد. 

در شهرداری‌هایی با نسبت بالایی از خانواده‌های دارای پیشینه مهاجر، شهرداری باید نیاز به استخدام «هماهنگ‌کنندگان اقلیت» خود را با تخصص ویژه در این خانواده‌ها، از جمله موانع زبانی، خدمات ترجمه، تفاوت‌های فرهنگی، تابوها و زمان بسیار بیشتر ارزیابی کند. -مصرف نیازهای کمکی در ملاقات با دستگاه کمک. 

6. طرح انفرادی

چالش‌های تغییرات قانونی این است که قبل از اینکه سیستم‌ها و ابزارهای لازم وجود داشته باشند، پیش می‌آیند. ایجاد یک راهنما برای جامعه‌ای با تفاوت‌های شهری در حال حاضر بزرگ، بر اساس یک قانون جدید که راه را برای یک رفتار متفاوت ملی دیگر هموار کرد، کار دشواری است. 

برای برآوردن نیازهای خانواده های عضو، IP در دنیای ایده آل شامل موارد زیر است: 

  • پلت فرم IP دیجیتال (با ورود به حساب بانکی)
  • عملکرد ساده چت/پیام در IP
  • عملکرد تقویم مشترک
  • برنامه IP اختصاصی (با ورود به حساب بانکی)
  • عملکرد اعلان و یادآوری برای فعالیت (جدید).
  • ادغام با سایر سیستم ها (به عنوان مثال سلامت نروژ، تامیگو)
  • امکان دسترسی گام به گام در IP (ملاحظات حفظ حریم خصوصی)
  • پاک کردن آرشیو اسناد
  • همه شرکت کنندگان مورد نیاز در IP شرکت کرده و فعالانه از این طرح استفاده می کنند 

ما می دانیم که تا تحقق بسیاری از نکات بالا راه درازی در پیش است، بنابراین تمرکز ما در اینجا بیشتر بر این خواهد بود که چه چیزی با چارچوب ها و ابزارهای امروزی امکان پذیر است. Løvemammaene از IP به صورت کاغذی شروع نمی شود، زیرا این به هیچ وجه یک قالب طرحی نیست که برای استفاده در سال 2022 قابل توجیه باشد. Løvemammaene معتقد است که ناظر باید به صراحت شهرداری ها را برای اتخاذ IP دیجیتال راهنمایی کند.

کودکان و جوانانی که نیاز به خدمات بلندمدت و هماهنگ دارند، حق دارند یک برنامه انفرادی تهیه کنند

به گفته وزیر بهداشت، به کودکانی که نیاز به خدمات بلندمدت و هماهنگ دارند، باید هماهنگ کننده و طرح انفرادی ارائه شود و طرح انفرادی، طرح تسکینی بیمار در طول فرآیند تسکینی خواهد بود. می‌خواهیم توضیح دهیم که کودکان در مراقبت‌های تسکینی نیز به برنامه‌های اورژانسی، طرح‌های اورژانسی و طرح‌های دارویی نیاز دارند که باید در IP گنجانده شده و به طور فعال مورد استفاده قرار گیرند. 

این یک چالش بزرگ و تاکنون حل نشده است که ابزاری که طرح فردی (IP) در وهله اول قرار دارد به طور کامل در سراسر کشور دیجیتالی نشده است. IP پتانسیل بالایی دارد، اما به دلایل مختلف آنطور که در نظر گرفته شده کار نمی کند. عمدتاً شهرداری هایی هستند که به دلیل عدم آموزش و شایستگی و عدم مشارکت در طرح ها، دارای IP به صورت کاغذی و استفاده نادرست از IP دیجیتال هستند. 

این واقعیت که شهرداری ها از IP به صورت کاغذی استفاده می کنند چالش برانگیز است زیرا از تعامل بین رشته ای در زمان واقعی جلوگیری می کند و تا زمانی که اسناد بررسی شده و پس از جلسات گروه مسئولیت توسط شرکت کنندگان در نظر گرفته شده است، شخصی که طرح برای آن درخواست می کند اغلب یک نامه دریافت کرده است. تشخیص جدید، شروع دو داروی جدید و تغییر برنامه درمانی. همچنین در مواردی که اسنادی با اطلاعات گسترده و حساس باید از طریق پست به چندین آژانس ارسال و در چندین مکان ذخیره شوند، کمبود امنیت وجود دارد. بنابراین شهرداری ها باید در راه حل های دیجیتال برای IP سرمایه گذاری کنند و این باید در راهنما ظاهر شود. 

اگرچه IP دیجیتال ابزار خوبی برای تعامل بین رشته ای است، اما چالش های عمده ای در رابطه با استفاده و کاربرد وجود دارد. 

مزایا این است که IP دیجیتال یک بستر امن برای گفتگو و تعامل در حال حاضر و همچنین ذخیره صورتجلسات، گزارش ها، برنامه ها و سایر اسناد مربوطه است. چندین نرم افزار، به عنوان مثال DIPS Samspill، همچنین دارای یک عملکرد تقویم دیجیتال است. متأسفانه HelseNorge با Dips Samspill تعاملی ندارد به این معنا که اگر قرارهای ملاقات کودک در سرویس بهداشتی تخصصی به طور خودکار به تقویم در IP اضافه می شد مفید بود.

یک عیب شناخته شده این است که به ندرت امکان پذیرفتن همه شرکت کنندگان لازم در طرح های دیجیتال وجود داشته است، این امر به ویژه در مورد شرکت کنندگان از خدمات بهداشتی تخصصی و NAV صدق می کند. بدون شرکت کنندگان لازم در طرح انفرادی نیز امکان استفاده از آن به صورت مورد نظر وجود ندارد.

همچنین مشکلات عمده ای در رابطه با استفاده عملی از طرح وجود دارد. این در درجه اول به دلیل عدم آموزش و راهنمایی در برنامه و فقدان راهنمایی در مورد نحوه استفاده فعال و مفید از IP است. به عنوان یک ارائه دهنده خدمات، ارائه آموزش در مورد چیزی که در آن آموزش ندیده اید و در آن تخصص ندارید تقریبا غیرممکن است و به عنوان یک شرکت کننده در طرح اغلب فقط اطلاعات ورود به سیستم و یک مرور سریع از عملکردهای خاص را دریافت می کنید. فقدان ساختار، توزیع مسئولیت ها و برنامه های کار با IP نیز یک دام بزرگ است. این منجر به استفاده مناسب از IP نمی شود، زیرا هم والدین کودک و هم تجهیزات پشتیبانی اطراف باید به طور فعال از IP استفاده کنند تا بتواند کار کند. علاوه بر این، کمبود منابع (زمان) یک مانع بزرگ برای تداوم در کار برنامه ریزی است.

راهنمایی خوب به ارائه دهندگان خدمات برای آموزش، ساختار و کار هدفمند با یک طرح فردی، و همچنین اینکه چگونه یک ارائه دهنده خدمات و شرکت کننده چگونه می تواند و باید از یک طرح فردی استفاده کند، این سرپرست باید مطمئن شود که ارائه می دهد. 

آموزش کامل باید با همکاری ارائه دهنده برنامه ارائه شود. حداقل (بسته به وسعت شهرداری) یک نفر باید به اندازه کافی آموزش ببیند تا به اصطلاح "فوق کاربر" با مسئولیت های آموزشی بیشتر در برنامه IP دیجیتال شهرداری تبدیل شود.

نمونه‌هایی از ساختار می‌تواند روال‌هایی برای به‌روزرسانی‌های منظم هفتگی و/یا ماهانه در برنامه باشد، از جمله وضعیت دستیابی کودک به اهداف جزئی در برنامه، بازنگری در طرح پزشکی و طرح اضطراری در صورت لزوم، و همچنین به‌روزرسانی‌های استاندارد از مهد کودک/مدرسه، گفتاردرمانگر، دستیار، فیزیوتراپیست، والدین (احتمالاً هماهنگ کننده کودک از طرف والدین) و غیره

نمونه ای از همکاری بین رشته ای با استفاده از IP دیجیتال این است که استفاده فعال و منظم هم توسط هماهنگ کننده کودک در شهرداری و هم هماهنگ کننده در سرویس بهداشتی تخصصی می تواند هماهنگی قرار ملاقات ها و پیگیری کودک، هماهنگی جلسات گروه مسئولیت و مستندسازی را فراهم کند. برنامه های کاربردی، بدون اینکه والدین مجبور باشند مانند امروز این بار را بر عهده بگیرند. برای جریان طرح ضروری است که سازمان های درگیر در اینجا نیز به صورت متقابل کار کنند. 

شرکت کنندگان در طرح انفرادی باید شامل حداقل یک نفر از هر آژانس/خدمات مرتبط با شخص مربوطه باشند، به عنوان مثال:

  • از سوی شهرداری:
    - هماهنگ کننده کودکان
    – مهدکودک/مدرسه
    - PPT
    - خدمات بهداشتی و درمانی، به عنوان مثال فیزیو/ارگو/تسکین
    - BPA در صورت تمایل/نیاز
    - در صورت لزوم پزشک عمومی
    - مدیر پرونده / دفتر تخصیص در صورت تمایل / نیاز
  • از طرف سرویس بهداشتی تخصصی:
    - درمان با پزشک / تماس با پزشک / پرستار تماس
    - نماینده تیم مراقبت تسکینی کودکان 
    - هماهنگ کننده بیمارستان 
    - توجه! هنگام پیگیری در چندین بخش، به عنوان مثال. هر دو سرپایی، توانبخشی و BUP، باید نمایندگانی از هر دو بخش جسمانی و روانپزشکی وجود داشته باشد، یا حداقل یک نماینده که فرد و خانواده را به خوبی بشناسد. 
  • از طرف دولت (اگر نقش مهمی در پیگیری کودک داشته باشد):
    - اعلان شده
    - NKSD، به عنوان مثال فرامبو
  • ایو از NAV:
    - شخص تماس در NAV
    - مرکز امداد

وظیفه قانونی جدید برای هماهنگی و همکاری تنها در حدی قابل تفسیر است که اکنون بتوان به این ارگان ها دستور داد تا در IP کودک شرکت کنند. 

7. وظیفه راهنمایی، وظیفه مراقبت و وظیفه رازداری

7.1 الزام راهنمایی

فصل 7.1 منحصراً برای خلاصه کردن قوانین بخشی مختلف که در آن الزام راهنمایی مشخص شده است استفاده می شود. Løvemammaen معتقدند که ممکن است داشتن چنین دید کلی مناسب باشد و ممکن است به گروه هدف برای سرپرست کمک کند. اما فهرستی از قوانین مختلف، چه برای متخصصان و چه برای خانواده ها، راهنمایی نیست. Løvemammaene پیشنهاد می کند که راهنما اطلاعات تکمیلی را ارائه می دهد که از بخشنامه به قانون اداری گرفته شده است تا راهنمایی واقعی بیشتری برای متن قانون ارائه دهد. 

پیشنهادهایی برای متن تکمیلی: 

«کلیه خدمات رفاهی که گروه‌های هدف در این راهنما هستند، موظف به ارائه راهنمایی در حوزه تخصصی خود هستند. این نتیجه از ماده 11 قانون مدیریت دولتی پراگراف اول". این ماده هم پاسخ دادن به سؤالات و هم دادن اطلاعات به ابتکار خود را در بر می گیرد. راهنمایی می تواند هم به صورت شفاهی و هم کتبی انجام شود و حتی اگر این مرجع اداری است که در ابتدا تصمیم می گیرد به صورت شفاهی یا کتبی راهنمایی شود، باید به نیازهای طرفین توجه شود.

"هدف از راهنمایی باید دسترسی کودکان، جوانان و خانواده ها برای رسیدگی به نیازهای آنها در برخی موارد به بهترین شکل ممکن باشد."

«میزان تعهد راهنمایی باید با موقعیت و ظرفیت هر دستگاه اداری منطبق شود».این بدان معناست که باید بین ماهیت پرونده، نیاز به راهنمایی و زمانی که در دسترس است/باید تعادل ایجاد شود. اولویت بندی نباید به افراد یا گروه هایی از افراد که نیاز خاصی به راهنمایی دارند تعمیم یابد و راهنمایی باید با نیازهای فرد تطبیق داده شود. 

"دستگاه های اداری باید به ابتکار خود نیاز طرفین به راهنمایی را ارزیابی کنند، رجوع کنید به بخش 11 بند دوم قانون آیین دادرسی اداری". این ارزیابی باید بر اساس ماهیت پرونده و شناختی که دستگاه اداری از طرف و امکانات طرف برای رسیدگی به منافع خود دارد، انجام شود. در این ارزیابی از نیازها، این موضوع که طرف مورد نظر چقدر مدبر است، مرتبط است. 

با این حال، وقتی طرف درخواست راهنمایی می‌کند، یا زمانی که ماهیت پرونده یا شرایط طرفین باعث آن می‌شود، حداقل شرایط لازم برای راهنمایی که سازمان اداری ارائه می‌کند وجود دارد. حداقل شرطی که باید در مورد آن راهنمایی ارائه شود «قوانین دادرسی، به ویژه در مورد حقوق و تعهدات طرفین طبق قانون مدیریت عمومی» (بخشنامه قانون مدیریت عمومی) است..

«اگر شخصی به سازمان اداری اشتباه مراجعه کند، دستگاه اداری که استعلام را دریافت می‌کند باید در صورت امکان شخص مربوطه را به مرجع صحیح ارجاع دهد، رجوع کنید به بند 11 بند چهارم قانون اداری... 

راهنمایی دیجیتال

Løvemammaene می‌خواهد در این ورودی از فرصت استفاده کند تا نمونه مثالی شهرداری Steinkjer از راهنمایی‌های شهودی، آسان برای درک و دسترسی آسان در وب‌سایت‌های عمومی شهرداری را نشان دهد. 

این راهنما باید به عنوان نمونه ای از عملکرد خوب راهنمایی شهری و در دسترس عموم در راهنما گنجانده شود:

https://www.steinkjer.kommune.no/tjenester/helse-omsorg-og-sosiale-tjenester/barn-og-ungdom/veiviser-barn-og-unge-med-funksjonsnedsettelse-2/

طراحی جهانی فناوری اطلاعات و ارتباطات

Løvemammaene معتقد است که باید در راهنما مشخص شود که راه حل های ICT باید به طور جهانی طراحی شوند، جایی که این امر توسط مقررات لازم است و برای شرکت های خصوصی و عمومی اعمال می شود.  

طراحی جهانی مبتنی بر این ایده است که خدمات باید در دسترس همه باشد، صرف نظر از سن، تنوع عملکردی و سطح تحصیلات. مردم باید بتوانند از وب سایت هایی که در زندگی روزمره با آن ها روبرو می شوند به روشی ساده استفاده کنند، هدف این است که با اجازه دادن به فرد برای توسعه خود، تصمیم گیری برای خود و مشارکت در جامعه در شرایط مساوی، یعنی مشارکت برابر، فضایی برای تنوع در نظر گرفته شود. .  

همچنین ببینید: 

https://www.digdir.no/standarder/universell-utforming-av-ikt/1499

https://www.uutilsynet.no/

7.2 وظیفه مراقبت

مانند فصل 7.1، فصل 7.2 نیز منحصراً شامل فهرست قوانین و مقررات مختلف است. همانطور که در بالا ذکر شد، این به خودی خود می تواند مفید باشد، اما هیچ راهنمایی فراتر از آگاهی از نهادهای مختلف اداری و قوانین ارائه دهنده خدمات ارائه نمی دهد. در اینجا نیز، Løvemammaenee خواستار محتوایی است که راهنمایی ارائه می دهد. درک محتوای آنچه در واقع از وظیفه مراقبت است، چه فراتر از نیاز به اقدامات خدمات حمایت از کودکان و چه پس از خدمات بهداشتی و مراقبتی، دشوار است. این فصل باید بتواند به شیوه ای قابل درک توضیح داده شود، به ویژه بدون توجه به بخشی از گروه هدف که با کودکان، جوانان و خانواده ها سروکار دارد. 

الزام به آگاهی از نیاز به اقدامات حمایت از کودک

در بند آخر باید منظور از الزام به ارائه اطلاعات و الزام گزارش به خدمات رفاهی کودک مشخص شود. این کار را می توان به راحتی به صورت زیر انجام داد:

پیشنهادهایی برای متن تکمیلی:

وظیفه ارائه اطلاعات و وظیفه گزارش

اصطلاح وظیفه ارائه اطلاعات شامل وظیفه گزارش به سازمان حفاظت از کودک شهرداری به ابتکار خود (بخوانید: وظیفه گزارش) و همچنین وظیفه ارائه اطلاعات پس از دستور سرویس حمایت از کودک و سایر حمایت از کودکان است. مسئولین. وظیفه ارائه اطلاعات از همان قوانینی است که در ابتدا در فصل وظیفه مراقبت به آنها اشاره شده است. 

این بدان معناست که کارکنان باید بدون توجه به وظیفه محرمانه بودن، به ابتکار خود اطلاعاتی را در اختیار خدمات رفاهی کودکان قرار دهند، زمانی که دلیلی وجود دارد که باور شود کودکان در خانه مورد بدرفتاری قرار می‌گیرند، در معرض بی‌توجهی جدی قرار می‌گیرند یا زمانی که کودکی مداوم است. مشکلات رفتاری جدی مشکلات رفتاری جدی به معنای جنایت جدی یا مکرر، سوء مصرف مواد مخدر یا سایر اشکال رفتار غیرعادی مشخص است. 

شرط عقل برای باور به این معنی است که باید نگرانی موجهی وجود داشته باشد که کودک در موقعیتی است که در بالا توضیح داده شد.

«در صورت وجود شرایط الزام به گزارش، همان سرویس‌ها موظفند به سازمان حمایت از کودکان گزارش دهند. همچنین ببینید: تعهد گزارش (bufdir.no)"

7.3 رازداری، رضایت و بحث های ناشناس

Løvemammaen معتقدند که پاراگراف های اول در اینجا اطلاعات ملموس و قابل درک است. 

دسترسی به ارائه اطلاعات محرمانه به سایر نهادهای اداری

نکته در اینجا نمونه بارز متنی است که درک محتوای آن بدون دانش عمیق قانون و قانون تقریباً غیرممکن است. عباراتی مانند "زبان خوب" وجود ندارد و نمونه هایی در قالب مواردی که در واقع آنچه را که ماده در آن آمده است به طور قابل فهم توضیح دهد، کم است. 

مثال‌هایی که به آنها اشاره شد در یک یا دو جمله توضیح داده شده‌اند و در مورد شرایط واقعی مشخص یا قابل درک نیستند. ما خودمان در درک آنچه ناظر سعی دارد در اینجا توضیح دهد مشکل داریم. در اینجا، اداره بهداشت نروژ باید مثال های ملموس و قابل فهمی از سه امکان برای به اشتراک گذاری اطلاعات با سایر نهادهای اداری ارائه دهد.

علاوه بر این، Løvemammaene معتقد است که وقتی به وظیفه نظارت، وظیفه توجه، وظیفه گزارش و وظیفه رازداری اشاره می‌کنید، باید در مورد وظیفه پیشگیری نیز در ناظر اطلاع دهید. اگرچه این وظیفه ای است که لزوماً در بین خدمات حرکت نمی کند، اما در صورت آگاهی از شرایطی که تحت پوشش این وظیفه قرار می گیرد، این وظیفه مسئولیت فرد را روشن می کند. 

پیشنهاد وظیفه مراقبت در سرپرست

اگر متوجه شدید که ممکن است فردی مورد خشونت یا آزار قرار گیرد، وظیفه قانونی دارید که از وقوع آن جلوگیری کنید. همه اشکال خشونت غیرقابل قبول است و وظیفه پیشگیری شامل وظیفه پیشگیری از خشونت است که خطر بزرگی برای زندگی و سلامتی است. این وظیفه در بند 196 قانون جزا توضیح داده شده است و زمانی شروع می شود که متوجه شوید عمل انجام خواهد شد یا معتقدید که عمل به احتمال زیاد انجام خواهد شد.

وظیفه پیشگیری شامل همه ما است و یک مسئولیت فردی و شخصی است. وظیفه رازداری هم در مورد افرادی که حرفه ای هستند و تحت پوشش قوانین مختلف رازداری هستند و هم برای شما که افراد خصوصی هستید اعمال می شود. 

وظیفه پیشگیری مقدم بر وظیفه رازداری است و وقتی وظیفه پیشگیری دارید، به این معنی است که وظیفه دارید اطلاع دهید، حتی اگر همکاران یا مدیرتان تصور شما را مبنی بر وقوع تخلف جدی نداشته باشند. 

بسیاری از محیط های کاری روال خاص خود را برای نحوه اقدام در هنگام گزارش دادن به خدمات حمایت از کودکان یا اطلاع دادن به پلیس دارند. اگر شک دارید، یا فردی خصوصی هستید، می توانید با شماره 02800 با خدمات رفاهی کودکان یا پلیس تماس بگیرید. وضعیت را توضیح دهید و برای ارزیابی نحوه ادامه درخواست کمک کنید. بسته به اینکه شما مشمول کدام شکل از محرمانگی هستید، در چنین مواردی ممکن است در وهله اول ناشناس کردن پرونده ضروری باشد. اگر به‌عنوان یک شخص خصوصی تماس می‌گیرید، می‌توانید انتخاب کنید که ناشناس باشید و در وهله اول نیازی به ذکر نام خود یا شخص دیگری ندارید. 

بررسی اجمالی جرایم خشونت آمیز و جنسی که شما وظیفه دارید به دنبال آن باشید و از آن جلوگیری کنید (از plikt.no):

  • ازدواج اجباری، § 253 قانون جزا
  • محرومیت جدی از آزادی، § 255 قانون جزا
  • انجمن محرومیت جدی از آزادی § 256
  • قاچاق انسان تشدید شده، §258 قانون جزا
  • صدمات شدید بدنی، § 274 قانون کیفری
  • ازدواج با افراد زیر 15 سال، بند 262 بند دوم قانون جزا
  • قتل، § 275 قانون جزا
  • ارتباط قتل یا ایجاد آسیب قابل توجه به بدن و سلامتی، § 279 قانون جزا
  • سوء استفاده در روابط نزدیک، § 282 قانون جنایی
  • سوء استفاده فاحش در روابط نزدیک، § 283 قانون جنایی
  • ختنه، § 284 قانون جزا
  • انتظار در حالت درمانده، § 288 قانون جزا
  • تجاوز جنسی، § 291 قانون جزا
  • سوء استفاده از قدرت برتر و مانند آن، بند 295 قانون جزا
  • تجاوز به کودکان زیر 14 سال، بند 299 قانون جزا
  • رابطه جنسی شدید و غیره با کودکان 14 تا 16 ساله، ماده 303 قانون جزا
  • زنای با محارم، زمانی که قربانی زیر 16 سال باشد، § 312
  • آمیزش جنسی بین سایر بستگان نزدیک زمانی که قربانی زیر 16 سال است، قانون جزایی 213
  • برای سایر جرایمی که شما موظف به پیشگیری هستید، به بخش 196 قانون جزا مراجعه کنید

همچنین ببینید:

https://plikt.no/

https://www.facebook.com/visuallab.no/videos/5-sp%C3%B8rsm%C3%A5l-om-du-faktisk-har-avvergingsplikt/1418884294932529/

8. درباره معلم خصوصی 

ارزیابی تغییرات قانونی

شیر مادران خاطرنشان می کنند که فقط توضیح داده می شود که باید بررسی شود که آیا تغییرات قانون بر اساس هدف خود عمل می کند یا خیر. به نظر نمی رسد که چگونه کودکان، جوانان و خود خانواده هایشان مجاز به شرکت در این تحقیق هستند که ارزیابی می کند آیا خانواده ها خدمات جامع و هماهنگ تری را تجربه می کنند یا خیر. به نظر نمی رسد که چگونه خانواده ها باید استخدام شوند، کدام سازمان های بیمار و کاربر باید شنیده شوند، یا چه تنوعی از چالش های پیچیده را باید شامل شود. همچنین این موضوع مطرح نمی شود که آیا فقط خود شهرداری ها باید به این موضوع پاسخ دهند و آیا باید آمار شکایات به مدیر دولتی، بازرس مدنی و سایر ارگان ها را شامل شود.

با احترام
مادران شیر

دانلود به صورت PDF:

جستجو کردن